word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
دریافت کننده وجه
پرداخت نشده
کمتر پرداخت شده است
اضافه پرداخت شده
قابل پرداخت
پرداخت کمتر
اضافه پرداخت
---
---
google image
description - توضیح
-
کسی که به کسی یا چیزی پول می دهد
-
a person or organization that pays a particular bill debt etc
شخص یا سازمانی که قبض خاصی، بدهی و غیره را پرداخت می کند
-
شخصی که معمولاً به موقع / دیر پرداخت می کند
-
به عنوان ترکیبی به معنای شخصی که چیزی را پرداخت می کند استفاده می شود
-
شخصی که پولی می پردازد یا بدهکار است که باید پرداخت شود
-
شخص یا سازمانی که چیزی را می پردازد یا باید بپردازد
-
used to say if a person or organization usually pays their invoices, debts, etc., and if they pay them on time or late
معمولاً می گفت که آیا شخص یا سازمانی معمولاً فاکتورها، بدهی ها و غیره خود را پرداخت می کند و آیا آنها را به موقع یا دیر پرداخت می کند.
-
اینها بارهای اضافی بر دوش پرداخت کننده هزینه است که تقصیر خودش نیست.
-
Compulsory competitive tendering provides better services at lower cost to the charge payer in London.
مناقصه رقابتی اجباری خدمات بهتری را با هزینه کمتر به پرداخت کننده هزینه در لندن ارائه می دهد.
-
Low payers were public administration wholesale distribution metal manufacture and mechanical engineering.
کم پرداخت کنندگان مدیریت دولتی، توزیع عمده فروشی، تولید فلز و مهندسی مکانیک بودند.
-
فرم های مزایا در صورت درخواست به سایر مودیان مالیاتی شورا ارائه خواهد شد.
-
مالیات دهندگان شورای منچستر همچنان از نظر فنی مسئول هرگونه ضرر و زیان هستند.
-
امتناع آنها از محدود کردن برنامه های مخارج و افزایش بار بر دوش مالیات دهندگان نظرسنجی انتظار می رود.
-
این شرلوک ها می توانند در خانه بمانند و پول مالیات دهندگان را پس انداز کنند.
-
Instead a loan is raised and its repayment, including interest shared by future generations of local taxation payers.
در عوض، وام دریافت می شود و بازپرداخت آن، از جمله بهره، بین نسل های آینده مالیات دهندگان محلی تقسیم می شود.
-
در مورد پرداخت مورد مناقشه، پرداخت کننده باید سوابق حساب بانکی را نشان دهد.
example - مثال
-
mortgage payers
پرداخت کنندگان وام مسکن
-
The company are not very good payers (= they are slow to pay their bills, or they do not pay their employees well).
شرکت پرداخت کننده های خوبی نیست (= آنها در پرداخت صورت حساب های خود کند هستند، یا حقوق کارکنان خود را به خوبی پرداخت نمی کنند).
-
تمامی 26 میلیون مالیات بر درآمد با نرخ پایه در سال آینده از کاهش 1 درصدی نرخ مالیات بهره مند خواهند شد.
-
برخی از ارائه دهندگان خدمات حتی اگر شما به عنوان یک پرداخت کننده بد فهرست شده باشید، برنامه ها را بررسی می کنند.
synonyms - مترادف
-
bursar
بورس
-
مشتری
-
سرمایه گذار
-
financier
پرداخت کننده
-
paymaster
خرج کننده
-
spender
فاسد
-
wastrel
ولخرجی
-
spendthrift
اسراف کننده
-
squanderer
اسراف
-
profligate
ولخرج
-
prodigal
ضایع کننده
-
waster
سرخ کن
-
fritterer
غلتک بالا
-
high roller
خرج کننده بزرگ
-
big spender
ورزش
-
پراکنده کننده
-
dissipater
شرط بندی
-
dissipator
پیستون
-
bettor
جیب های عمیق
-
plunger
خریدار اجباری
-
deep pockets
بیش از حد خرج
-
compulsive shopper
بازیکن پول
-
overspender
قمارباز با ریسک بالا
-
بی احتیاط
-
high-stakes gambler
بی خیال
-
imprudent
غلتکی بالا
-
improvident
-
high-roller