word - لغت

percentages || درصدها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

pəˈsen.tɪdʒ

UK :

pɚˈsen.t̬ɪdʒ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [percentages] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • What percentage of women return to work after having a baby?


    چند درصد از زنان پس از بچه دار شدن به سر کار باز می گردند؟

  • Interest rates have risen by two percentage points.


    نرخ بهره دو درصد افزایش یافته است.

  • There's no percentage in working such long hours.


    هیچ درصدی در کار کردن با این ساعت های طولانی وجود ندارد.

  • There’s no percentage in working long hours if you don’t plan to stay in that job.


    اگر قصد ندارید در آن شغل بمانید، هیچ درصدی در ساعات طولانی کار وجود ندارد.

  • TV ratings are based on the percentage of sets tuned to a particular program.


    رتبه بندی تلویزیون بر اساس درصد مجموعه های تنظیم شده برای یک برنامه خاص است.

  • A high percentage of their customers order their goods online.


    درصد بالایی از مشتریان آنها کالاهای خود را به صورت آنلاین سفارش می دهند.

  • Gross margin as a percentage of net sales for the year was 45%.


    حاشیه ناخالص به عنوان درصدی از فروش خالص برای سال 45٪ بود.

  • The fees are usually expressed as a percentage of the selling price.


    کارمزدها معمولاً به صورت درصدی از قیمت فروش بیان می شود.

  • Some ISA providers charge on a percentage basis while others use flat fees.


    برخی از ارائه دهندگان ISA بر اساس درصد هزینه می گیرند، در حالی که برخی دیگر از هزینه های ثابت استفاده می کنند.

  • Official retail figures for the month of July show the largest percentage increase in retail sales since the beginning of the year.


    ارقام رسمی خرده فروشی ماه جولای بیشترین درصد افزایش را در خرده فروشی از ابتدای سال نشان می دهد.

  • a percentage decrease/fall/loss


    درصد کاهش / سقوط / ضرر

  • calculate/estimate a percentage


    محاسبه/برآورد درصد

  • percentage of income/revenue/sales


    درصد درآمد/درآمد/فروش

  • He gets a percentage of gross profits as part of his salary package.


    او درصدی از سود ناخالص را به عنوان بخشی از بسته حقوقی خود دریافت می کند.

synonyms - مترادف

  • results


    نتایج

  • scores


    امتیازات

  • marks


    نشانه ها

  • grades


    درجات

  • gradings


    درجه بندی

  • ratings


    رتبه بندی ها

  • places


    مکان ها

  • placings


    قرار دادن

  • positions


    موقعیت ها


  • رتبه

  • records


    سوابق

  • rankings


    رتبه بندی

  • assessments


    ارزیابی ها

  • appraisals


    شمارش می کند

  • tallies


    ارزیابی


  • برآوردها

  • ranking


    قضاوت ایالات متحده

  • estimations


    قضاوت انگلستان

  • estimates


    ارزش گذاری

  • judgmentsUS


    وضعیت ها

  • judgementsUK


    کلاس

  • appraisement


    ایستاده

  • valuation


    مرحله

  • statuses


    درجه


  • ایستگاه ها


  • تحلیل و بررسی


  • سطوح

  • degrees


  • stations



  • echelons


antonyms - متضاد


  • افزایش دادن

  • junctures


    اتصالات

  • wholes


    کل