word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
if something perplexes you it makes you feel confused and worried because it is difficult to understand
اگر چیزی شما را گیج کند، باعث سردرگمی و نگرانی شما می شود زیرا درک آن دشوار است
-
گیج کردن و کمی نگران کردن کسی که درک یا حل آن مشکل است
-
باعث سردرگمی یا عدم اطمینان کسی در مورد چیزی که قابل درک نیست
-
برای یک لحظه او فقط به من خیره شد و نسبتاً گیج به نظر می رسید.
-
خواب کوتاه اما گیج کننده است.
-
قاضی که به شنیدن توضیحات شغلی نامتعارف عادت کرده بود، به هر حال گیج به نظر می رسید.
-
صعود سولی برای چندین دهه برای گیج و کشش بهترین کوهنوردان بود.
-
به نظر می رسید از این سوال گیج شده بود.
-
In a school gymnasium full of caucus-goers in Des Moines Dole inadvertently coined the best phrase of this perplexing campaign.
در یک سالن بدنسازی مدرسه مملو از شرکت کنندگان در دموین، دول ناخواسته بهترین عبارت این کمپین گیج کننده را ابداع کرد.
-
او لبخند نمی زد و این مرا گیج می کرد زیرا می دانستم که او مریم ما را دوست دارد.
-
چیزی که من را متعجب و متحیر کرد این بود که چقدر معتبر و در نتیجه چقدر پرچرب بود.
example - مثال
-
آنها از پاسخ او متحیر شدند.
-
این بیماری همچنان پزشکان را گیج کرده است.
-
علائم بیماری همچنان پزشکان او را گیج کرده است.
-
Just when it appeared that interest rates were headed up they fell leaving some analysts clearly perplexed.
درست زمانی که به نظر می رسید که نرخ های بهره در حال افزایش هستند، کاهش یافتند و برخی از تحلیلگران را به وضوح گیج کردند.
synonyms - مترادف
-
puzzle
پازل
-
baffle
گیج کردن
-
bewilder
گیج کننده
-
confuse
رازآلود کردن
-
confound
فلومکس
-
mystify
مبهوت کردن
-
befuddle
مات و مبهوت
-
flummox
غیر پلاس
-
bemuse
کنده
-
dumbfound
ادل کردن
-
nonplus
بامبوزل
-
stump
متلاشی کردن
-
addle
ناآرامی
-
bamboozle
روباه
-
discombobulate
به هم زدن
-
disconcert
گرفتن
-
fox
درهم ریختن
-
fuddle
پرت كردن
-
ضرب و شتم
-
muddle
faze
-
مه
-
ژست
-
faze
ورزش
-
fog
سنگ ریزه
-
مارپیچ
-
نگران بودن
-
gravel
مه گرفتگی
-
maze
گرفتار
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
befog
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
beset
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
کمک
-
کمک کند
-
bore
منفذ
-
calm
آرام
-
clarify
روشن کردن
-
enlighten
حذف کردن
-
exclude
انتظار
-
توضیح
-
توضیح دادن
-
explicate
سفارش
-
organiseUK
-
organizeUS
-
organiseUK
آرام کردن
-
organizeUS
گره گشایی
-
soothe
باز کردن
-
untangle
پاکسازی
-
untwist
راحتی
-
لطفا
-
تشويق كردن
-
اطمینان دادن
-
تسکین دادن
-
reassure
لذت بسیار
-
appease
ساختن
-
delight
حمایت کردن
-
ساده کردن
-
خوشحال کردن
-
simplify
ساکت
-
ساده
-
خوشحال
-
streamline
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
gladden
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589