word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک کیسه پارچه ای پر از مواد نرم که هنگام خواب سر خود را روی آن می گذارید
-
تا سرت را جایی بگذاری
-
a rectangular cloth bag filled with soft material such as feathers or artificial materials used for resting your head on in bed
یک کیسه پارچه ای مستطیل شکل پر از مواد نرم، مانند پر یا مواد مصنوعی، که برای قرار دادن سر در رختخواب استفاده می شود.
-
a cushion
آکوسن
-
a cloth bag filled with feathers or soft artificial fibers esp. one that supports a person’s head while resting or sleeping
یک کیسه پارچه ای پر از پر یا الیاف مصنوعی نرم، به ویژه. یکی که سر فرد را هنگام استراحت یا خواب نگه می دارد
-
شما نمی توانید از روی بالش چاپ کنید.
-
برخی از هوچ های دائمی دارای تهویه مطبوع بودند. آنها خدمتکار، با ملحفه و بالش داشتند.
-
As a child I used to keep them in a perforated matchbox under my pillow and listen to them at night.
از بچگی آنها را در جعبه کبریت سوراخ دار زیر بالش می گذاشتم و شب ها به آنها گوش می دادم.
-
در نهایت دست دیگرش به جلو می دوید تا با کش های مسی که روی بالش ها افتاده بود بازی کند.
-
صورت داغش را به بالش تبدیل کرد و سعی کرد به نوعی بر ضربان قلبش کنترل داشته باشد.
-
روی بالش خم شد و سعی کرد آن را نادیده بگیرد.
-
او بالش ها را بیشتر به اطراف می زد.
example - مثال
-
به پشت روی بالش ها دراز کشید.
-
صحبت بالش (= گفتگو در رختخواب بین عاشقان)
-
او با استفاده از کوله پشتی خود به عنوان بالش روی چمن ها دراز کشید.
-
پرستار بالش ها را پر کرد.
-
جنگ با بالش (= بازی که در آن افراد با بالش به یکدیگر ضربه می زنند)
-
سرش را در بالش فرو کرد و گریست.
-
بالش ها را برای دخترش پر کرد.
-
بالش پر را ترجیح می دهید یا بالش فومی؟
-
لحظه ای که سرم به بالش برخورد کرد، خواب بودم.
synonyms - مترادف
-
cushion
کوسن
-
bolster
تقویت کردن
-
headrest
پشت سر
-
pad
پد
-
حمایت کردن
-
باقی مانده
-
padding
لایه گذاری
-
استراحت سر
-
throw cushion
پرتاب کوسن
-
throw pillow
پرتاب بالش
-
squab
چاقو زدن
-
dakimakura
dakimakura
-
Dutch wife
همسر هلندی
-
cushioning
بالشتک زدن
-
upholstery
اثاثه یا لوازم داخلی
-
cocoon
پیله
-
buffer
بافر
-
fender
گلگیر
-
bumper
سپر
-
صندلی
-
beanbag
کیسه لوبیا
-
hassock
جوراب
-
mat
تشک
-
zabuton
zabuton
-
kneeler
زانو زنی
-
pillion
ستون
-
sham
شام
-
woolsack
کوله پشمی
-
floor cushion
کوسن کف
-
booster cushion
بالشتک تقویت کننده
-
scatter cushion
بالشتک پراکنده