word - لغت

pooling || ادغام

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈpuːlɪŋ

UK :

N/A

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [pooling] در گوگل

description - توضیح

  • the act of sharing or combining two or more things


    عمل به اشتراک گذاری یا ترکیب دو یا چند چیز

  • a method of accounting used when two companies merge (= join together), in which their assets, debts, etc. are combined


    روشی از حسابداری که هنگام ادغام دو شرکت (= پیوستن به یکدیگر) استفاده می شود که در آن دارایی ها، بدهی ها و غیره آنها با هم ترکیب می شوند.

example - مثال

  • the pooling of resources


    ادغام منابع

  • Under the pooling of interests method a business combination is regarded as the uniting of the ownership interests of two companies, not as the acquisition of one company by another.


    در روش ادغام منافع، ترکیب تجاری به عنوان یکپارچه کردن منافع مالکیت دو شرکت در نظر گرفته می شود، نه به عنوان تملک یک شرکت توسط شرکت دیگر.

synonyms - مترادف

  • combining


    ترکیب کردن

  • merging


    ادغام

  • fusing


    ذوب شدن

  • blending


    مخلوط کردن

  • uniting


    متحد کردن

  • amalgamating


    ادغام شدن

  • integrating


    یکپارچه سازی

  • joining


    پیوستن

  • coalescing


    کنگلومرا

  • conglomerating


    گروه بندی

  • grouping


    لیگ کردن

  • leaguing


    مونتاژ کردن

  • assembling


    اشتراک گذاری

  • sharing


    انباشته شدن

  • agglomerating


    گرد هم آوردن

  • bringing together


    کنار هم قرار دادن

  • putting together


    توده شدن با هم

  • lumping together


    پیوستن به نیروها

  • joining forces


    تحکیم

  • mixing


    متحد کننده

  • consolidating


    اختلاط

  • unifying


    ازدواج کردن

  • melding


    تداخلی

  • mingling


    ربط دادن

  • incorporating


    در هم آمیختن

  • compounding


  • marrying


  • interfusing


  • linking


  • commingling


  • intermixing


antonyms - متضاد


  • نزول کردن


  • کاهش می یابد


  • کاهش


  • رها کردن

  • lessening


    سقوط

  • diminishment


    رو به کاهش است

  • diminution


    تخلیه


  • افسردگی

  • abatement


    ضرر - زیان

  • cutback


    محدود کردن

  • declining


    رکود

  • depletion


    پایین آوردن


  • سست شدن

  • diminishing


    رو به زوال

  • dwindling


    برش

  • falloff


    پایین آمدن


  • فرونشست

  • curtailment


  • decrement


  • downturn


  • lowering


  • slackening


  • waning


  • cut


  • downtick


  • drop-off


  • subsidence