word - لغت

praise || ستایش

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/preɪz/

UK :

/preɪz/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [praise] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The team coach singled out two players for special praise.


    سرمربی تیم دو بازیکن را برای تمجید ویژه انتخاب کرد.

  • His teachers are full of praise for the progress he's making.


    معلمان او به خاطر پیشرفتی که او انجام می دهد مملو از ستایش هستند.

  • His latest movie has won high praise from the critics.


    آخرین فیلم او مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.

  • He received widespread praise for his performance from fans on social media.


    او به دلیل عملکردش در شبکه های اجتماعی تحسین گسترده ای را از طرف هواداران دریافت کرد.

  • Critics heaped/lavished/showered praise on her latest movie.


    منتقدان از آخرین فیلم او انبوه/ تحسین برانگیز کردند/ ستایش کردند.

  • to deserve/earn/garner praise


    سزاوار/کسب/به دست آوردن ستایش

  • We have nothing but praise for the way they handled the investigation.


    ما چیزی جز ستایش از نحوه رسیدگی آنها به تحقیقات نداریم.

  • She wrote poems in praise of freedom.


    او شعرهایی در ستایش آزادی سرود.

  • She left with their praises ringing in her ears.


    با ستایش آنها در گوشش رفت.

  • They always sing his praises (= praise him very highly).


    همواره مدح او را می خوانند (= او را بسیار ستایش می کنند).

  • hymns/songs of praise


    سرودها/سرودهای مداحی

  • joyous singing and praise to God


    آواز شاد و ستایش خداوند

  • Praise be (to God)! (= expressing belief or joy)


    ستایش خدا)! (= ابراز اعتقاد یا شادی)

  • This organization has never received the praise and recognition it deserves.


    این سازمان هرگز آن گونه که شایسته است مورد تمجید و تقدیر قرار نگرفته است.

  • Always praise your child for making an effort.


    همیشه فرزندتان را به خاطر تلاشش تحسین کنید.

  • Aeneas prays to Jupiter, who sends rain.


    آئنیاس به مشتری که باران می فرستد دعا می کند.

  • The snake preys on small mammals and birds.


    مار پستانداران کوچک و پرندگان را شکار می کند.

  • He was unstinting in his praise of his teacher.


    او در ستایش معلمش بی وقفه بود.

  • He wrote many poems in praise of his wife.


    او اشعار زیادی در مدح همسرش سروده است.

  • The French manager led the chorus of praise for the German team.


    سرمربی فرانسوی گروه کر ستایش تیم آلمان را رهبری کرد.

  • The play has attracted universal praise.


    این نمایشنامه مورد تحسین جهانی قرار گرفته است.

  • The speech earned him lavish praise from the press.


    این سخنرانی مورد تمجید مطبوعاتی قرار گرفت.

  • There were words of praise for the show's designer.


    سخنان تحسین برانگیزی از طراح این نمایش وجود داشت.

  • These artists deserve praise for the clarity of their visions.


    این هنرمندان به دلیل وضوح دیدگاه هایشان شایسته ستایش هستند.

  • This book is beyond praise.


    این کتاب فراتر از ستایش است.

  • an article heaping praise on the government


    مقاله ای که از دولت تمجید می کند

  • He should be praised for his honesty.


    او را باید به خاطر صداقتش ستود.

  • My parents always praised me when I did well at school.


    والدینم همیشه وقتی در مدرسه خوب می‌رفتم از من تعریف می‌کردند.

  • He was highly praised for his research on heart disease.


    او به دلیل تحقیقاتش در مورد بیماری قلبی بسیار مورد تحسین قرار گرفت.

  • They sang hymns praising God.


    سرودهایی در ستایش خداوند می خواندند.

  • They deserve praise for all their hard work.


    آنها به خاطر تمام زحماتشان شایسته ستایش هستند.

synonyms - مترادف

  • commend


    ستایش کردن

  • acclaim


    تحسین

  • compliment


    تعریف و تمجید

  • extol


    ستایش

  • laud


    بزرگ کردن


  • جشن گرفتن

  • aggrandize


    تایید و امضا


  • افتخار ایالات متحده

  • endorse


    HonourUK

  • honorUS


    کف زدن

  • honourUK


    قدردانی

  • applaud


    تشویق کردن


  • تبریک گفتن

  • cheer


    eulogiseUK

  • congratulate


    eulogizeUS

  • eulogiseUK


    تگرگ

  • eulogizeUS


    به شدت صحبت کنید

  • hail


    اعتبار


  • بالیهو

  • accredit


    تقویت

  • ballyhoo


    تشويق كردن

  • boost


    ستایش روی


  • پانیزه کردن


  • ادای احترام به

  • heap praise on


    سلام

  • panegyrize


    ستایش بخوان

  • pay tribute to


    نان تست

  • salute


    توت

  • sing the praises of


  • toast


  • tout


antonyms - متضاد

  • criticiseUK


    انتقاد از انگلستان

  • criticizeUS


    انتقاد از ایالات متحده

  • castigate


    محکوم کردن

  • condemn


    سرزنش کردن

  • berate


    تنبیه کردن

  • chastise


    توبیخ

  • denounce


    تنبیه

  • reprimand


    رد کردن

  • scold


    پاک کردن

  • chasten


    rebuke

  • disapprove


    تقبیح کردن

  • excoriate


    سرکوب کردن

  • rebuke


    بره

  • denunciate


    لمبست

  • fustigate


    سرزنش

  • lambast


    منتفی

  • lambaste


    حمله کنند

  • reprehend


    انفجار

  • reproach


    فریاد زدن

  • reprobate


    در زدن

  • reprove


    ماهی تابه


  • دشنام دادن

  • blast


    پاره كردن

  • decry


    کباب


  • ضربه زدن

  • pan


  • revile


  • rip


  • roast


  • scathe


  • slam