word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
گفتن اینکه شما شخص یا چیزی را تحسین و تایید می کنید، به خصوص در علنا
-
خدا را شکر کنید و به او احترام بگذارید، به ویژه با آواز خواندن در کلیسا
-
به کسی بگویید که فکر می کنید خوب است که به چیزی دست یافته است
-
به کسی بگویید که ظاهر او را دوست دارید یا کاری را که انجام داده است دوست دارید
-
تعریف و تمجید کردن از کسی برای خشنود کردن او یا گرفتن چیزی از او، هر چند منظور شما نباشد
-
در مورد چیزی که از آن لذت می برید یا تحسین می کنید با هیجان صحبت کنید و بگویید که خیلی خوب است. Rave نسبتا غیر رسمی است، در حالی که enthuse بسیار رسمی تر است و عمدتاً در زبان انگلیسی نوشتاری استفاده می شود
-
to talk about something you enjoy or admire in an excited way and say that it is very good. Rave is rather informal, whereas enthuse is much more formal and is used mainly in written English
ستایش عمومی یک تصمیم، اقدام، ایده و غیره
-
تعریف و تمجید از کسی یا چیزی، به ویژه به طور رسمی
-
to praise someone or something especially officially
برای توصیف کسی یا چیزی به گونه ای که نشان می دهد نظر بسیار خوبی نسبت به آنها دارید، به خصوص در روزنامه ها، در گزارش های تلویزیونی و غیره
-
to describe someone or something in a way that shows you have a very good opinion of them especially in newspapers, on television reports etc
کلماتی که برای تمجید از کسی یا چیزی می گویید یا می نویسید
-
ابراز احترام و تشکر از خداوند
-
برای ابراز تحسین یا تایید دستاوردها یا ویژگی های یک شخص یا چیز
-
برای تکریم، پرستش و ابراز تحسین برای یک خدا
-
چیزهایی که می گویید بیانگر تحسین و تایید شما از کسی یا چیزی است
-
بیان احترام و پرستش به یک خدا
-
ابراز تحسین یا تایید شدید از شخص یا کاری که انجام شده است
-
برای تکریم، پرستش و ابراز تحسین برای (خدا یا خدا)
-
تمجید فرماندهان آتش نشانی از دختر 10 ساله ای که روز گذشته جان برادرش را نجات داد.
-
طرح آزادراه جدید توسط رهبران کسب و کار محلی تحسین شده است.
-
این زوج این اتهامات را رد کردند و دادگاه شنید که یک بار توسط خدمات اجتماعی به دلیل کار پرورشی خود مورد تحسین قرار گرفتند.
-
The couple denied the allegations, and the court heard they were once praised by social services for their fostering work.
ستون او یکی از ویژگی های منظم و بسیار مورد ستایش روزنامه بود.
-
مردم محلی به دلیل واکنش آرام خود به بحران مورد ستایش قرار گرفتند.
-
ایزانارنی ایزناگی را ستایش می کند و او با تمجید از او برمی گردد، هرچند که او را نگران می کند که زن اول صحبت کرده است.
-
Izanarni praises Izanagi, and he returns with praises for her though it worries him that the woman spoke first.
وقتی او نقش اول را ستایش کرد، حالم بد شد، چون میدانستم که واقعاً با آن کنار نمیآیم.
-
او سربازان را به دلیل غلبه بر شرایط نامطلوب، از جمله غذای کمتر از لذیذ و اقامتگاه های کم تر، ستایش کرد.
-
He praised the soldiers for overcoming adverse conditions, including less-than-gourmet food and less-than-plush accommodations.
طرحهای باله اندروز که در طول هشت ماه کار فشرده ایجاد شدهاند، هنگام نمایش در بیرمنگام در ماه ژوئن بسیار مورد تحسین قرار گرفتند.
-
Andrews' ballet designs, created over eight months of intensive work were much praised when premiered in Birmingham in June.
اینکه بتوانید خودتان را تحسین کنید به شما قدرت و کنترل زندگی خود را می دهد.
-
example - مثال
-
سرمربی تیم دو بازیکن را برای تمجید ویژه انتخاب کرد.
-
معلمان او به خاطر پیشرفتی که او انجام می دهد مملو از ستایش هستند.
-
آخرین فیلم او مورد تحسین منتقدان قرار گرفت.
-
He received widespread praise for his performance from fans on social media.
او به دلیل عملکردش در شبکه های اجتماعی تحسین گسترده ای را از طرف هواداران دریافت کرد.
-
منتقدان از آخرین فیلم او انبوه/ تحسین برانگیز کردند/ ستایش کردند.
-
to deserve/earn/garner praise
سزاوار/کسب/به دست آوردن ستایش
-
ما چیزی جز ستایش از نحوه رسیدگی آنها به تحقیقات نداریم.
-
او شعرهایی در ستایش آزادی سرود.
-
با ستایش آنها در گوشش رفت.
-
همواره مدح او را می خوانند (= او را بسیار ستایش می کنند).
-
hymns/songs of praise
سرودها/سرودهای مداحی
-
آواز شاد و ستایش خداوند
-
ستایش خدا)! (= ابراز اعتقاد یا شادی)
-
This organization has never received the praise and recognition it deserves.
این سازمان هرگز آن گونه که شایسته است مورد تمجید و تقدیر قرار نگرفته است.
-
همیشه فرزندتان را به خاطر تلاشش تحسین کنید.
-
آئنیاس به مشتری که باران می فرستد دعا می کند.
-
مار پستانداران کوچک و پرندگان را شکار می کند.
-
او در ستایش معلمش بی وقفه بود.
-
او اشعار زیادی در مدح همسرش سروده است.
-
سرمربی فرانسوی گروه کر ستایش تیم آلمان را رهبری کرد.
-
این نمایشنامه مورد تحسین جهانی قرار گرفته است.
-
این سخنرانی مورد تمجید مطبوعاتی قرار گرفت.
-
سخنان تحسین برانگیزی از طراح این نمایش وجود داشت.
-
این هنرمندان به دلیل وضوح دیدگاه هایشان شایسته ستایش هستند.
-
این کتاب فراتر از ستایش است.
-
an article heaping praise on the government
مقاله ای که از دولت تمجید می کند
-
او را باید به خاطر صداقتش ستود.
-
والدینم همیشه وقتی در مدرسه خوب میرفتم از من تعریف میکردند.
-
او به دلیل تحقیقاتش در مورد بیماری قلبی بسیار مورد تحسین قرار گرفت.
-
They sang hymns praising God.
سرودهایی در ستایش خداوند می خواندند.
-
آنها به خاطر تمام زحماتشان شایسته ستایش هستند.
synonyms - مترادف
-
commend
ستایش کردن
-
acclaim
تحسین
-
compliment
تعریف و تمجید
-
extol
ستایش
-
laud
بزرگ کردن
-
جشن گرفتن
-
aggrandize
تایید و امضا
-
افتخار ایالات متحده
-
endorse
HonourUK
-
honorUS
کف زدن
-
honourUK
قدردانی
-
applaud
تشویق کردن
-
تبریک گفتن
-
cheer
eulogiseUK
-
congratulate
eulogizeUS
-
eulogiseUK
تگرگ
-
eulogizeUS
به شدت صحبت کنید
-
hail
اعتبار
-
بالیهو
-
accredit
تقویت
-
ballyhoo
تشويق كردن
-
boost
ستایش روی
-
پانیزه کردن
-
ادای احترام به
-
heap praise on
سلام
-
panegyrize
ستایش بخوان
-
نان تست
-
salute
توت
-
-
toast
-
tout
antonyms - متضاد
-
criticiseUK
انتقاد از انگلستان
-
criticizeUS
انتقاد از ایالات متحده
-
castigate
محکوم کردن
-
condemn
سرزنش کردن
-
berate
تنبیه کردن
-
chastise
توبیخ
-
denounce
تنبیه
-
reprimand
رد کردن
-
scold
پاک کردن
-
chasten
rebuke
-
disapprove
تقبیح کردن
-
excoriate
سرکوب کردن
-
rebuke
بره
-
denunciate
لمبست
-
fustigate
سرزنش
-
lambast
منتفی
-
lambaste
حمله کنند
-
reprehend
انفجار
-
reproach
فریاد زدن
-
reprobate
در زدن
-
reprove
ماهی تابه
-
دشنام دادن
-
blast
پاره كردن
-
decry
کباب
-
ضربه زدن
-
-
revile
-
rip
-
roast
-
scathe
-
slam