word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
something that is praiseworthy deserves praise, even though it may not have been completely successful
چیزی که ستودنی است، سزاوار ستایش است، هرچند ممکن است کاملاً موفق نبوده باشد
-
deserving praise
شایسته ستایش
-
خون دادن را اکثر مردم امری ستودنی می دانند.
-
مذاکره کنندگان تلاش ستودنی برای نزدیک کردن دو طرف انجام داده اند.
-
آنا و سندهام هر دو موجوداتی شایسته و ستودنی هستند.
-
It is the poor apprentice who redeems him financially, and only then is his praiseworthy character recognized.
این شاگرد فقیر است که او را از نظر مالی بازخرید می کند و تنها در این صورت است که شخصیت قابل ستایش او شناخته می شود.
-
بنابراین ارواح نگرانی قابل ستایشی برای سلامت روانی جامعه نشان می دهند.
-
با وجود این تلاشهای ستودنی، تنها نوک کوه یخ بهطور محسوسی تحت تأثیر قرار گرفته است.
-
و این یک شاهکار ویژه ستودنی است وقتی مجموعه قطعاتی را که Limited به آن افتخار می کند در نظر بگیرید.
-
دفاع فوقالعاده کارپوف، از این جهت که او اکنون در مضیقه زمانی ناامیدانه قرار داشت، قابل ستایش است.
-
صداقت ستوده ترین خصلتی است که انسان می تواند داشته باشد.
synonyms - مترادف
-
admirable
قابل تحسین
-
worthy
شایسته
-
عالی
-
estimable
قابل تخمین
-
laudable
خیرخواهانه
-
meritorious
قابل ستایش
-
commendable
خوب
-
نمونه
-
exemplary
محترم انگلستان
-
honourableUK
قابل اعتبار
-
creditable
ایالات متحده محترم
-
deserving
ستاره ای
-
honorableUS
استرلینگ
-
stellar
تیز
-
applaudable
انتخاب کنید
-
sterling
متورم شدن
-
meritable
قابل تشکر
-
keen
نرم
-
رفته
-
swell
غرغر
-
thankworthy
شایسته تحسین
-
slick
شایسته تبریک
-
gone
قابل توجه
-
gnarly
قابل احترام
-
worthy of admiration
استثنایی
-
deserving congratulations
-
notable
-
-
respectable
-
exceptional
-
antonyms - متضاد
-
reprehensible
سزاوار سرزنش
-
discreditable
بی اعتبار
-
disgraceful
شرم آور
-
blameworthy
قابل سرزنش
-
censurable
قابل انتقاد
-
deplorable
اسفناک
-
despicable
نفرت انگیز
-
illaudable
قابل تقدیر
-
بد
-
condemnable
محکوم
-
dishonorableUS
آمریکا بی شرف
-
dishonourableUK
بی شرف انگلستان
-
disliked
دوست نداشتن
-
disrespected
بی احترامی شده
-
ignoble
حقیر
-
فقیر
-
unworthy
نالایق
-
shameful
پست
-
contemptible
وحشتناک
-
vile
پایه
-
ignominious
مخوف
-
dreadful
بی رحمانه
-
abominable
رسوایی
-
disreputable
تکان دهنده
-
-
appalling
-
-
atrocious
-
scandalous
-
shocking
-
odious