word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ترتیبات برای چیزی که قرار است اتفاق بیفتد
-
کارهایی که انجام می دهید یا زمانی که برای آماده شدن برای چیزی صرف می کنید
-
برنامه ها یا ترتیباتی که برای آماده شدن برای چیزی انجام می دهید
-
مخلوطی از مواد، اغلب برای استفاده به عنوان دارو
-
حالت آمادگی برای چیزی که اتفاق خواهد افتاد یا اقدامی که برای آماده شدن انجام می شود
-
The Berkshire Rally is now well established and preparations are under way for the next one in March.
رالی برکشایر اکنون به خوبی تثبیت شده است و آمادهسازی برای برگزاری مسابقات بعدی در ماه مارس در حال انجام است.
example - مثال
-
معلم به نظر نمی رسید که آمادگی زیادی برای کلاس داشته باشد.
-
این تیم مصدومیت و عدم آمادگی را دلیل باخت خود عنوان کرد.
-
Yasmin assisted in the preparation of this article.
یاسمین در تهیه این مقاله کمک کرد.
-
ما در حال آماده سازی برای پرواز آقای گودال به نزدیکترین بیمارستان هستیم.
-
مقدمات مراسم افتتاحیه به خوبی در حال انجام است.
-
a preparation for nappy rash
آماده سازی برای راش پوشک
-
معلم گفت آمادگی من برای امتحان کافی نیست.
-
تا صبح روز بعد آماده سازی ما برای طوفان کامل شد.
-
سکویی برای آماده سازی مراسم برپا شده بود.
synonyms - مترادف
-
برنامه ریزی
-
organisationUK
سازمان انگلستان
-
organizationUS
سازمان ایالات متحده
-
ترتیب
-
groundwork
زمینه سازی
-
طرح
-
آماده سازی
-
مدیریت
-
coordination
هماهنگی
-
forethought
پیش اندیشی
-
سازماندهی انگلستان
-
organisingUK
سازماندهی ایالات متحده
-
organizingUS
طراحی
-
designing
توسعه
-
ابداع کردن
-
devising
ساختار
-
structuring
حکومت
-
governance
ترسیم کردن
-
outlining
تدوین
-
scheduling
پیش بینی
-
drafting
تشکیل
-
forecasting
لجستیک
-
طرح ریزی
-
logistics
تدارک
-
projection
راه اندازی
-
سرپرستی
-
کار کردن
-
superintendence
تعیین هدف
-
برنامه ها
-
goal-setting
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
plans
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
ignorances
جهل ها
-
ingredients
عناصر
-
unreadinesses
عدم آمادگی ها