word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماشینی برای وارد کردن یا خروج مایع یا گاز از چیزی
-
یک کفش سبک تخت برای رقص، ورزش، ورزش و غیره
-
کفش ساده زنانه بدون بند، سگک و غیره
-
عمل پمپاژ
-
برای حرکت مایع یا گاز در یک جهت خاص با استفاده از پمپ
-
برای آوردن منبع آب، نفت و غیره از زیر زمین به سطح
-
برای حرکت خیلی سریع به داخل و خارج یا بالا و پایین
-
برای راه اندازی یک پمپ
-
اگر مایعی از جایی پمپاژ کند، به طور ناگهانی به مقدار کم خارج می شود
-
از کسی سؤالات زیادی بپرسید تا از او اطلاعات بگیرید
-
برای گذاشتن پول زیادی در یک کسب و کار، برنامه ریزی و غیره
-
قطعه ای از تجهیزات که برای انتقال مایع، هوا یا گاز از مکانی به مکان دیگر استفاده می شود
-
نوعی کفش تخت، مانند کفش رقصنده باله، که زنان می پوشند
-
نوعی کفش ساده با پاشنه برآمده و بدون چسبیدن به پا که توسط خانم ها استفاده می شود.
-
یک کفش تخت ساخته شده از پارچه سنگین که توسط کودکان برای انجام ورزش می پوشند
-
برای وادار کردن مایع یا گاز به جایی
-
مدام از کسی اطلاعات بخواهید، مخصوصاً به روشی که مستقیم نیست
-
(از موسیقی با ضرب آهنگ بلند و مداوم) که با صدای بلند از طریق بلندگوها پخش شود
-
قطعه ای از تجهیزات مورد استفاده برای حرکت مایع، هوا یا گاز از یک مکان به مکان دیگر
-
یک کفش زنانه بدون بست
-
اگر پول را به چیزی تزریق کنید، پول زیادی را صرف تلاش برای موفقیت آن می کنید
-
infml وقتی کسی را پمپاژ می کنید، اطلاعاتی را می خواهید، به ویژه. به صورت غیر مستقیم
-
برای جمع آوری نفت یا گاز با خروج آن از زمین
-
برای اشاره به هزینه سوخت خودروها هنگام فروش به عموم استفاده می شود
-
گزارش شده است که این نشت از یک پمپ در کارخانه بوده است.
-
یک جفت پمپ چرمی آبی
-
After two miles he came to a garage on the left a small affair with old-style hand-operated pumps and a little office.
پس از دو مایل، او به یک گاراژ در سمت چپ رسید، یک رابطه کوچک با پمپ های دستی به سبک قدیمی و یک دفتر کوچک.
-
دستگاهی که من آن را Wurly می نامم بیشتر از یک پمپ استاندارد برای کارکردن هزینه ندارد.
-
These stones extend down the watercourse, over which water flows with the aid of a simple submersible pump.
این سنگها به سمت پایین جریان آب امتداد مییابند که آب با کمک یک پمپ شناور ساده روی آن جریان دارد.
-
But just as likely his brief time alongside the men at Midvale ran together with his years at the pump works.
اما به همین احتمال، زمان کوتاه او در کنار مردان در میدویل و سالهایی که در کار پمپاژ میکردند، ادامه داشت.
-
At once Poole could hear the throbbing of the pumps as precious air was sucked out of the lock chamber.
هنگامی که هوای گرانبها از محفظه قفل مکیده می شد، پول فوراً صدای ضربان پمپ ها را شنید.
example - مثال
-
موتور برای پمپاژ آب از معدن استفاده می شود.
-
قلب خون را به اطراف بدن پمپاژ می کند.
-
پس از طغیان سرداب (= آب را از آن بیرون کشیدند) زمان زیادی طول کشید.
-
دریاچه خشک شده بود.
-
خون از زخمش بیرون می زد.
-
شوک باعث شد که آدرنالین در رگهایش ترشح شود.
-
مدام دستم را بالا و پایین می کرد.
-
دسته را دیوانه وار فشار دادم.
-
او برای خط دوید و پاها را پمپاژ کرد.
-
قلبم از هیجان میتپید.
-
ببینید آیا می توانید او را برای جزئیات بیشتر پمپاژ کنید.
-
آنها او را پر از داروهای مسکن پمپ کردند.
-
او پس از مصرف بیش از حد معده اش پمپاژ شد.
-
وقتی نفسش را حبس می کرد، قلبش قوی تر شد.
-
ریه ها اکسیژن را به جریان خون پمپاژ می کنند.
-
a water/bicycle/fuel pump
پمپ آب/دوچرخه/سوخت
-
a petrolpump
یک پمپ بنزین
-
آخرین دستگاه ما می تواند صد گالن در دقیقه پمپ کند.
-
شراب جدید به مخازن ذخیره سازی پمپ می شود.
-
قلب خون را از طریق شریان ها / دور بدن پمپ می کند.
-
او مرا برای جزئیات پروژه جدید تشویق می کرد.
-
موسیقی رگی از استریو پخش می شود.
-
همه دوست ندارند وقتی در حال ورزش هستند، موسیقی پخش شود و مربی بر سر آنها فریاد بزند.
-
a gas/water pump
یک پمپ گاز/آب
-
ما میلیون ها نفر را به این برنامه جدید تزریق می کنیم.
-
من او را برای جزئیات در مورد معامله پمپ کردم.
-
این تنها کشوری بود که ظرفیت پمپاژ نفت بیشتر را داشت.
-
ما باید روزانه 2 میلیون بشکه نفت اضافی تولید کنیم.
-
کاهش چشمگیر قیمت نفت بلافاصله در پمپ منعکس نشد.