word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
قابل مجازات
تنبیه کردن
بدون مجازات
---
google image
description - توضیح
-
قصد تنبیه کسی را داشت
-
مالیات تنبیهی، افزایش قیمت و غیره بسیار بالاست و پرداخت آن برای مردم دشوار است
-
intended as a punishment
به عنوان مجازات در نظر گرفته شده است
-
برای توصیف هزینه هایی استفاده می شود که آنقدر بالا هستند که پرداخت آنها دشوار است
-
used to describe costs that are so high they are difficult to pay and that are often used to punish someone or limit their activities
برای توصیف هزینه هایی استفاده می شود که به قدری بالا هستند که پرداخت آنها دشوار است و اغلب برای تنبیه شخصی یا محدود کردن فعالیت های آنها استفاده می شود
-
→ punitive damages
→ خسارات تنبیهی
-
But far too many listen only rarely to their children and have little to say to them that is not punitive.
اما بسیاری از آنها به ندرت به صحبت های فرزندان خود گوش می دهند و چیزی برای گفتن به آنها ندارند که تنبیه کننده نباشد.
-
Government forces immediately took punitive action against the rebels.
نیروهای دولتی بلافاصله اقدامات تنبیهی علیه شورشیان انجام دادند.
-
رئیس جمهور اما می تواند برای جلوگیری از اقدامات تنبیهی معافیت هایی صادر کند.
-
دانشجویان جدیدالورود از تکالیف تنبیهی سال 1987 آگاه بودند.
-
However he said that the punitive award to the estate of Nicole Brown Simpson might be more vulnerable.
با این حال، او گفت که جایزه تنبیهی به املاک نیکول براون سیمپسون ممکن است آسیب پذیرتر باشد.
-
این شرکت در یک پرونده تبعیض جنسی به پرداخت غرامت مجازات محکوم شد.
-
همانطور که بیکر مکرراً به هیئت منصفه گفته است، هدف از خسارت تنبیهی مجازات است، نه تخریب.
-
335000 دلار غرامت غرامت و 300617 دلار غرامت جزایی به او تعلق گرفت.
-
Such punitive gestures fulfilled the important function of maintaining mechanical solidarity at the requisite pitch.
چنین حرکات تنبیهی وظیفه مهم حفظ همبستگی مکانیکی در زمین مورد نیاز را انجام می دهد.
-
punitive taxes
مالیات های تنبیهی
example - مثال
-
درخواست هایی برای اقدامات تنبیهی بیشتر علیه افرادی که مشروبات الکلی و رانندگی می کنند وجود دارد.
-
برخورد تنبیهی با اوباش انجام خواهد شد.
-
punitive taxes
مالیات های تنبیهی
-
آنها می توانند تعرفه های تنبیهی تا 100 درصد بر واردات اعمال کنند.
-
punitive action
اقدام تنبیهی
-
سازمان ملل متحد تحریم های تنبیهی را علیه کشور مهاجم وضع کرده است.
-
She is suing the newspaper for $5 million punitive damages, claiming they knew the article about her was untrue.
او از روزنامه برای غرامت 5 میلیون دلاری شکایت می کند و ادعا می کند که آنها می دانند مقاله مربوط به او صحت ندارد.
-
The president has threatened to impose punitive import duties/tariffs on a variety of foreign goods.
رئیسجمهور تهدید کرده است که بر واردات انواع کالاهای خارجی تعرفهها/ تعرفههای تنبیهی وضع خواهد کرد.
-
هیچ اقدام تنبیهی علیه داوکینز پس از شکستن تخته پشتی در حین گرم کردن انجام نشد.
-
رئیس جمهور تهدید کرده است که تعرفه های تنبیهی بر واردات تعدادی از کالاهای خارجی وضع خواهد کرد.
-
این شرکت اقدام تنبیهی علیه کارگران اعتصابی انجام نخواهد داد.
-
افرادی که خوداشتغال هستند اغلب با نرخ های بهره بالا به طور تنبیهی دریافت می شوند.
synonyms - مترادف
-
correctional
اصلاحی
-
corrective
انضباطی
-
disciplinary
جزایی
-
penal
تنبیهی
-
punitory
قصاص
-
retributive
محکوم کردن
-
castigating
توهین آمیز
-
castigatory
تنبیه کردن
-
chastening
تنبیه کننده
-
chastising
تصحیح
-
correcting
انضباط
-
disciplining
جریمه کردن انگلستان
-
penalisingUK
جریمه کردن آمریکا
-
penalizingUS
ندامتگاه
-
punishing
انتقام جویانه
-
penitentiary
تلافی جویانه
-
retaliative
انتقام جو
-
retaliatory
توجیه گر
-
retributory
کینه جویانه
-
revengeful
دفاعی
-
vindicatory
توجیه کننده
-
vindictive
در تلافی
-
انتقام گرفتن
-
justificatory
متقابل
-
in retaliation
واکنش پذیر
-
in reprisal
تلالو
-
vengeful
-
avenging
-
reciprocal
-
reactive
-
tit-for-tat
antonyms - متضاد
-
nonpunitive
غیر مجازاتی
-
nonpunishable
غیر قابل مجازات