word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
با سرعت زیاد اتفاق می افتد یا انجام می شود یا فقط برای مدت کوتاهی دوام می آورد
-
انجام کاری سریع
-
انجام کاری سریع، گاهی خیلی سریع
-
برای توصیف کسی که باهوش است و چیزها را سریع می فهمد یا متوجه می شود، استفاده می شود
-
کسی که می تواند به سرعت چیزها را یاد بگیرد
-
به سرعت تولید می شود و بنابراین کامل نیست
-
برای گفتن به کسی که کاری را سریع انجام دهد استفاده می شود
-
به سرعت
-
قسمت گوشت زیر ناخن شما
-
انجام شده، اتفاق می افتد، یا حرکت سریع؛ فقط برای مدت کوتاهی دوام می آورد
example - مثال
-
این یک سفر سریع است.
-
سریع قهوه خوردم و از خانه بیرون رفتم.
-
امروز صبح فقط وقت داشتم که به روزنامه نگاه کنم.
-
او سه گل متوالی به ثمر رساند (= یکی پس از دیگری در مدت کوتاهی).
-
آیا می توانم یک کلمه سریع داشته باشم (= برای مدت کوتاهی با شما صحبت کنم)؟
-
سریع مثل برق (= خیلی سریع) کتاب را قاپید و از اتاق بیرون دوید.
-
سعی کردم او را بگیرم اما او برای من خیلی سریع بود.
-
او سریع به این نکته اشاره کرد که تقصیر او نیست.
-
او به سرعت درک می کرد که ما از او می خواهیم چه کار کند.
-
او ذهن سریعی دارد.
-
Donna's quick thinking (= ability to solve problems with speed) averted what could have been a disaster.
تفکر سریع دونا (= توانایی حل مشکلات با سرعت) از فاجعه ای جلوگیری کرد.
-
او یک مطالعه سریع است و به راحتی تمام جزئیات یک بحث را درک می کند.
-
راه حل اصلی مسلماً سریع و کثیف بود.
-
روشی سریع و کثیف برای ارزیابی سرمایه گذاری
-
سریع! قبل از ورود گربه در را ببندید!
-
ما آن را سریع خریدیم، قبل از اینکه شخص دیگری بتواند.
-
او به سرعت ناخن هایش را جویده است.
-
نگاهی سریع به آینه انداخت.
-
شما قبلاً برگشتید - سریع بود!
-
او به سرعت سود کرد.
-
جان به سرعت به خطا اشاره کرد.
-
سریع! قبل از اینکه سگ بیرون بیاید در را ببندید!
-
نیروهای اورژانس به سرعت در محل حاضر شدند.
-
او با سرعت، تعادل و ظرافت حرکت می کند.
synonyms - مترادف
-
accelerated
شتاب گرفت
-
hastened
عجله کرد
-
faster
سریعتر
-
سریع
-
fast-tracked
سریع دنبال می شود
-
sped up
سرعت گرفت
-
hurried up
تند شد
-
speeded up
Warning: Undefined array key 7 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
quickened up
Warning: Undefined array key 8 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
speeded
Warning: Undefined array key 9 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
slower
آرام تر
-
sluggisher
کندتر
-
laggier
دیرتر
-
lazier
تنبل تر
-
steadier
ثابت تر
-
drowsier
خواب آلودتر
-
tardier
آسان تر
-
easier
سست تر
-
more languid
ایالات متحده بیشتر زحمت کشیده است
-
more laboredUS
بیشتر زحمت کشیده انگلستان
-
more labouredUK
ضعیف تر
-
more lackadaisical
بی حال تر
-
more lethargic
پرشورتر
-
more listless
عمدی تر
-
more plodding
عقب ماندن بیشتر
-
more deliberate
عقب مانده تر
-
more lagging
با آرامش بیشتر
-
more laggard
معتدل تر
-
more leisurely
کند تر
-
وزش تر
-
more slothful
بی عجله تر
-
more sluggardly
غیر فعال تر
-
more torpid
بی اثر تر
-
more unhurried
بیشتر اندازه گیری شده است
-
more inactive
آرام بخش تر
-
more indolent
بیشتر شبیه حلزون
-
more inert
Warning: Undefined array key 26 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
more measured
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
more relaxed
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
more sedate
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
more snaillike
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589