word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
عمل کردن به روشی خاص به عنوان نتیجه مستقیم چیز دیگری
-
وقتی با ماده دیگری قرار می گیرد، به روش فیزیکی یا شیمیایی تغییر کند
-
اگر مواد واکنش نشان دهند، هنگام جمع شدن تغییر می کنند.
-
اگر قیمت ها یا بازارها واکنش نشان دهند، سطح آنها در نتیجه مستقیم اتفاقی که رخ می دهد افزایش یا کاهش می یابد
-
رفتاری خاص به عنوان نتیجه مستقیم چیز دیگری
example - مثال
-
به او سیلی زد و او را نام برد اما او واکنشی نشان نداد.
-
قاضی به این پیشنهاد که دادگاه عادلانه نبوده است با عصبانیت واکنش نشان داد.
-
بسیاری از مردم به (= توسط پنی سیلین بیمار می شوند) واکنش (بد) نشان می دهند.
-
Potassium reacts with water.
پتاسیم با آب واکنش می دهد.
-
فکر می کنید با شنیدن این خبر چه واکنشی نشان می دهد؟
-
The State Department reacted favorably to the proposal.
وزارت امور خارجه به این پیشنهاد واکنش مثبت نشان داد.
-
واکنش قیمت سهام بانکی به نتایج مالی سال گذشته چگونه بود؟
-
بازار به اخبار هفته گذشته مبنی بر پیشنهاد 53.7 میلیون پوندی واکنش مثبت نشان داد.
-
سهام با افت 22p تا 684p واکنش نشان داد.
-
react calmly/cautiously
با آرامش/احتیاط واکنش نشان دهید
-
react quickly/strongly
واکنش سریع/ قوی
-
این اتحادیه با عصبانیت به تهدید از دست دادن شغل واکنش نشان داد.
-
چین به گزارشهای مربوط به محصولات ناایمن با سرکوب تولیدکنندگان خود واکنش نشان داده است.
synonyms - مترادف
-
acts
عمل می کند
-
functions
کارکرد
-
operates
رفتار می کند
-
behaves
آثار
-
پاسخ می دهد
-
responds
اجرا می کند
-
performs
برمی گردد
-
reverts
ریباند
-
rebounds
درآمد حاصل می شود
-
proceeds
تلافی می کند
-
retaliates
در پاسخ عمل می کند
-
آن را می گیرد
-
takes it
خدمت
-
serves
دویدن
-
runs
کار را انجام می دهد
-
قضاوت می کند
-
officiates
نقش دارد
-
نقش را ایفا می کند
-
را تشکیل می دهد
-
constitutes
به عنوان وظیفه انجام می دهد
-
وظیفه دارد
-
بخشی از
-
حرکت می کند
-
moves
عملکرد را انجام می دهد
-
تشکیل می دهد
-
forms
انجام وظیفه می کند
-
-
does duty
antonyms - متضاد
-
ceases
متوقف می شود
-
halts
بیکار
-
idles
نادیده می گیرد
-
ignores
نگه می دارد
-
keeps
امتناع می کند
-
refuses
-
stops