word - لغت

reasserts || دوباره تاکید می کند

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˌriː.əˈsɜːt

UK :

ˌriː.əˈsɝːt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reasserts] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The country's warlords reasserted their control.


    جنگ سالاران کشور مجدداً کنترل خود را تأیید کردند.

  • It is time for Congress to reassert its authority on the issue.


    زمان آن فرا رسیده است که کنگره اقتدار خود را در این موضوع مجدداً تأیید کند.

  • He reasserted his claim that he was the candidate who would bring change.


    او بار دیگر ادعای خود را مبنی بر اینکه او نامزدی است که تغییر ایجاد می کند، تکرار کرد.

  • The president has reasserted that his testimony was neither false nor misleading.


    رئیس جمهور بار دیگر تاکید کرد که شهادت او نه دروغ بوده و نه گمراه کننده.

  • Religion is reasserting itself in the public and political domain.


    دین در حال تثبیت مجدد خود در عرصه عمومی و سیاسی است.

synonyms - مترادف

  • reiterates


    تکرار می کند

  • restates


    دوباره بیان می کند

  • reaffirms


    مجدداً تأیید می کند

  • repeats


    تایید می کند

  • confirms


    اصرار دارد

  • insists


    مجدداً تأکید می کند

  • endorses


    تقویت می کند

  • reemphasizes


    تضمین می کند

  • strengthens


    ایمن می کند

  • assures


    را افزایش می دهد

  • secures


    برقرار می کند

  • enhances


    استحکام می بخشد

  • establishes


    تشدید می کند

  • reinforces


    افزایش می یابد

  • fortifies


    سوخت ها

  • intensifies


    بزرگ می کند

  • boosts


    تثبیت می کند

  • bolsters


    بازیابی می کند

  • heightens


    تجدید می کند

  • fuels


    افزایش

  • magnifies


    پشتیبانی می کند

  • consolidates


    سیمان ها

  • restores


    برجسته می کند

  • renews


    را اثبات می کند

  • increases


    تکیه گاه ها

  • supports


  • cements


  • amplifies


  • accentuates


  • substantiates


  • buttresses


antonyms - متضاد

  • abandons


    رها می کند