word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
جنگ سالاران کشور مجدداً کنترل خود را تأیید کردند.
-
زمان آن فرا رسیده است که کنگره اقتدار خود را در این موضوع مجدداً تأیید کند.
-
او بار دیگر ادعای خود را مبنی بر اینکه او نامزدی است که تغییر ایجاد می کند، تکرار کرد.
-
رئیس جمهور بار دیگر تاکید کرد که شهادت او نه دروغ بوده و نه گمراه کننده.
-
دین در حال تثبیت مجدد خود در عرصه عمومی و سیاسی است.
synonyms - مترادف
-
reiterates
تکرار می کند
-
restates
دوباره بیان می کند
-
reaffirms
مجدداً تأیید می کند
-
repeats
تایید می کند
-
confirms
اصرار دارد
-
insists
مجدداً تأکید می کند
-
endorses
تقویت می کند
-
reemphasizes
تضمین می کند
-
strengthens
ایمن می کند
-
assures
را افزایش می دهد
-
secures
برقرار می کند
-
enhances
استحکام می بخشد
-
establishes
تشدید می کند
-
reinforces
افزایش می یابد
-
fortifies
سوخت ها
-
intensifies
بزرگ می کند
-
boosts
تثبیت می کند
-
bolsters
بازیابی می کند
-
heightens
تجدید می کند
-
fuels
افزایش
-
magnifies
پشتیبانی می کند
-
consolidates
سیمان ها
-
restores
برجسته می کند
-
renews
را اثبات می کند
-
increases
تکیه گاه ها
-
supports
-
cements
-
amplifies
-
accentuates
-
substantiates
-
buttresses
antonyms - متضاد
-
abandons
رها می کند