word - لغت

redirecting || تغییر مسیر

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˌriː.daɪˈrekt

UK :

ˌriː.daɪˈrekt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [redirecting] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Resources must be redirected into the many under-funded areas of education.


    منابع باید به بسیاری از حوزه‌های آموزشی که بودجه‌شان کم است هدایت شود.

  • Please redirect any mail that arrives for me to my address in Ottawa.


    لطفاً هر نامه ای را که برای من می رسد به آدرس من در اتاوا هدایت کنید.

synonyms - مترادف

  • turning


    پیچ

  • diverting


    منحرف کردن

  • veering


    منحرف

  • wheeling


    چرخ زدن

  • reorienting


    جهت گیری مجدد

  • swinging


    تاب خوردن

  • deflecting


    منحرف کننده

  • whipping


    شلاق زنی

  • deviating


    منحرف شدن

  • swerving


    چرخشی

  • pivoting


    واگرا

  • diverging


    ریزش

  • sheering


    خم شدن

  • sidetracking


    انتقال

  • bending


    انحرافی

  • shifting


    دور زدن

  • detouring


    سوئیچینگ

  • turning aside


    انحنا

  • switching


    انتقال دادن

  • curving


    تغییر مسیر

  • transferring


    پیچش


  • تغییر جهت

  • twisting


    رانش


  • خاموش کردن

  • drifting


    سیم پیچی

  • rerouteing


    مایل

  • rerouting


  • turning off


  • winding


  • digressing


  • inclining


antonyms - متضاد