word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
-
snacks
تنقلات، خوراک مختصر
-
nibbles
نیچک ها
-
appetisersUK
پیش غذاها انگلستان
-
appetizersUS
پیش غذا ایالات متحده
-
drinks
نوشیدنی ها
-
غذا
-
munchies
کره خوری
-
tidbits
چیزهای مهم
-
titbits
کوچک
-
morsels
لقمه ها
-
mouthfuls
چشنده
-
taster
غذا و نوشیدنی
-
hors d'oeuvres
-
hors d'oeuvres
گاز گرفتن برای خوردن
-
مقدار کم
-
چیزی برای خوردن
-
گاز گرفتن
-
bites
گسترش می یابد
-
spreads
انتخاب من
-
pick-me-ups
فینگر فود
-
شروع کننده ها
-
starters
آنتی پاستوها
-
antipastos
خوراکی ها
-
entrees
کاناپه
-
canapes
سرگرم کننده
-
amuse-gueules
اسانس ها
-
aperitifs
کوکتل ها
-
cocktails
میان وعده های کوکتل
-
cocktail snacks
شیب
-
dips
نمونه ها
-
samples
antonyms - متضاد
-
وعده غذایی