word - لغت

relates || مربوط می شود

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

rɪˈleɪt

UK :

rɪˈleɪt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [relates] در گوگل

description - توضیح

example - مثال


  • ما باید توضیح دهیم که چرا این مسائل مهم هستند و آنها را با زندگی روزمره مرتبط کنیم.

  • Archaeologists hope to relate the discovery with the arrival of Vikings in the area in the tenth century.


    باستان شناسان امیدوارند که این کشف را با ورود وایکینگ ها به این منطقه در قرن دهم مرتبط کنند.

  • equations that relate variables of pressure volume and temperature


    معادلاتی که متغیرهای فشار، حجم و دما را به هم مرتبط می کنند

  • She related the events of the previous week to the police.


    او اتفاقات هفته قبل را به پلیس بازگو کرد.

  • She related that she had been approached by an employee asking for time off.


    او گفت که کارمندی به او مراجعه کرده و درخواست مرخصی کرده است.

  • He relates how at the age of 23 he was interned in a prison camp.


    او می گوید که چگونه در سن 23 سالگی در یک اردوگاه زندانی زندانی شد.

  • I often wake very early - I'm sure most readers over 50 can relate.


    من اغلب خیلی زود از خواب بیدار می شوم - مطمئنم اکثر خوانندگان بالای 50 سال می توانند با هم ارتباط برقرار کنند.

  • The point I’m making now relates to what I said before.


    نکته ای که اکنون بیان می کنم به آنچه قبلاً گفتم مربوط می شود.

  • She relates rising unemployment rates directly to government policies.


    او افزایش نرخ بیکاری را مستقیماً به سیاست های دولت مرتبط می کند.

  • She related the story over dinner.


    او ماجرا را در هنگام شام تعریف کرد.


  • در این مقاله، نویسنده بیان می کند که بازگشت به مدرسه در سن 47 سالگی چه احساسی داشته است.


  • دانشجو باید سعی کند مشکل کسب و کار را با عملیات واقعی سازمان مرتبط کند.

synonyms - مترادف

  • says


    می گوید

  • expresses


    بیان می کند

  • articulates


    ارتباط برقرار می کند

  • communicates


    می رساند

  • conveys


    افشا می کند

  • discloses


    فاش می کند

  • divulges


    تصدیق می کند

  • acknowledges


    اعلام می کند

  • enunciates


    را منتقل می کند

  • imparts


    نمای کلی

  • outlines


    آشکار می کند

  • reveals


    هوا می گیرد

  • airs


    روشن می کند

  • clarifies


    اعتراف می کند

  • confesses


    توضیح می دهد

  • explains


    ایالات متحده را شفاهی می کند

  • tells


    جزئیات

  • verbalizesUS


    بحث می کند

  • admits


    نمایشگاه ها

  • details


    اجازه می دهد در

  • discusses


    معلوم می کند

  • exhibits


    عبور می کند

  • lets on


    عبارات

  • makes known


    عمومی بریتانیا

  • passes on


    در سراسر قرار می دهد

  • phrases


    را مطرح می کند

  • publicisesUK


    را در کلمات قرار می دهد

  • puts across


    رله ها

  • puts forward


  • puts into words


  • relays


antonyms - متضاد

  • keeps secret


    راز نگه می دارد

  • holds


    دارای

  • represses


    سرکوب می کند

  • withholds


    نگه می دارد

  • stifles


    خفه می کند

  • suppresses


    بطری ها

  • bottles up


    سانسور کننده

  • censors


    شامل

  • contains


    عقب نگه می دارد

  • holds back


    ساکت می ماند

  • keeps


    خود را نگه می دارد

  • keeps quiet


    تحت پوشش نگه می دارد

  • keeps to oneself


    حفظ می کند

  • keeps under wraps


    می نشیند

  • retains


    جدا می کند

  • sits on


    پنهان می کند

  • dissociates


    نادرست معرفی می کند

  • conceals


  • hides


  • misrepresents