word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
تجدید پذیر
تمدید شد
خبردار
تجدید
google image
description - توضیح
-
زمانی که یک فعالیت، موقعیت یا فرآیند پس از مدتی که متوقف شده بود دوباره شروع می شود
-
هنگامی که یک توافق نامه یا سند رسمی می بندید، پس از پایان آن، برای مدت بیشتری ادامه دهید
-
زمانی که افراد برای ادامه قرارداد، توافق، معامله و غیره ترتیب میدهند
-
زمانی که یک شرکت، اقتصاد، منطقه و غیره تغییر کرده و بهبود یابد
-
عمل ایجاد یک سند رسمی، توافقنامه یا قاعده برای مدت بیشتری ادامه پیدا می کند
-
شروع دوباره یا شروع دوباره کاری
-
فرآیندی که در آن چیزی پس از قرار گرفتن در شرایط بد بهبود می یابد یا بهبود می یابد
-
عمل انعقاد توافق پس از پایان یافتن آن برای مدت زمان بیشتری ادامه می یابد
-
the act or process of making changes to something in order to improve it so that it becomes more successful
عمل یا فرآیند ایجاد تغییرات در چیزی به منظور بهبود آن به نحوی که موفق تر شود
-
وضعیتی که در آن چیزی پس از توقف برای مدتی دوباره شروع می شود
-
if an agreement is up for renewal, it will soon end and an arrangement needs to be made if you want to continue it for an extra period of time
اگر قراردادی برای تمدید باشد، به زودی پایان مییابد، و اگر میخواهید آن را برای مدت زمان بیشتری ادامه دهید، باید ترتیبی اتخاذ شود.
-
برخی حس زنده و هیجانانگیز زندگی و تجدید حیات دارند.
-
That afternoon the passport was delivered to the Soviet Embassy for renewal on an emergency application.
بعدازظهر آن روز پاسپورت برای تمدید در یک درخواست اضطراری به سفارت شوروی تحویل داده شد.
-
در واقع، مشارکت سایکس برای تمدید در کریسمس مطرح می شود، و حرف این است که او آن را دریافت نخواهد کرد.
-
Chartwell is offering to rebate half of its renewal commission to clients-£3,144 in the case of one investor.
Chartwell پیشنهاد می کند نیمی از کمیسیون تمدید خود را به مشتریان تخفیف دهد - 3144 پوند در مورد یک سرمایه گذار.
-
اما فقط تعداد کمی از روشنفکران این را نمادی از تجدید ملی می دانستند.
-
We've already paid the ordinary renewal fee but do you think we should also have libel slander and officials indemnity?
ما قبلاً هزینه تمدید معمولی را پرداخت کرده ایم، اما آیا به نظر شما باید تهمت افترا و غرامت مقامات نیز داشته باشیم؟
-
اگرچه تلاشهای نوسازی شهری در حال انجام است، ساختمانهای یک قرنی اغلب خالی و خالی هستند.
example - مثال
-
تجدید علاقه به روش های تدریس سنتی
-
اجاره نامه در پایان ماه برای تمدید می شود.
-
تاریخ تمدید
-
economic renewal
نوسازی اقتصادی
-
نوسازی شهری (= عمل بهسازی ساختمانها و غیره در یک منطقه خاص)
-
قرارداد او در پاییز تمدید می شود.
-
می توانید با شماره نشان داده شده در آخرین اخطار تمدید با ما تماس بگیرید.
-
برای اخذ تمدید گواهینامه
-
آنها نیاز به نوسازی جامعه را احساس کردند.
-
برنامه نوسازی شهری در مرکز شهر
-
به دنبال تجدید روحی
-
آیا در اینجا با تمدید بلیط های فصلی سروکار دارید؟
-
آنها از تجدید خصومت ها می ترسند اگر به زودی توافقی حاصل نشود.
-
urban renewal projects
پروژه های نوسازی شهری
-
contract/licence renewals
تمدید قرارداد/مجوز
-
خریدها مشروط به تمدید سالانه هستند.
-
اگر مالیات خودروی شما برای تمدید است، قبل از روز بودجه این کار را انجام دهید.
-
سهام داروسازی نیز از تجدید علاقه در سهام رشد بهره مند شد.
-
30 درصد از خرده فروشان به فکر کنار کشیدن قراردادها بودند.
synonyms - مترادف
-
revival
احیای
-
resurgence
تجدید حیات
-
regeneration
بازسازی
-
rejuvenation
جوان سازی
-
resurrection
رستاخیز
-
rebirth
مرمت
-
restoration
احیاء
-
revitalization
بهبود
-
احیا
-
resuscitation
بازگشت
-
comeback
تجمع
-
تجدید قوا
-
revivification
رو به بالا
-
rally
بیداری
-
rejuvenescence
برگشت
-
reanimation
اسنپ بک
-
reinvigoration
دوباره شعله ور شدن
-
upturn
عود
-
awakening
نوسازی
-
rebound
اصلاحات
-
snapback
شارژ مجدد
-
rekindling
پر کردن مجدد
-
recurrence
بازگشایی
-
renovation
دوباره پر کردن
-
reformation
استرداد
-
recharging
رنسانس
-
refilling
-
reopening
-
replenishment
-
restitution
-
renaissance
antonyms - متضاد
-
تخریب
-
exhaustion
فرسودگی
-
impoverishment
فقیر شدن