word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک فرآیند صنعتی که مواد مورد استفاده در آن قرار می گیرد تا بتوان دوباره از آن استفاده کرد
-
فرآیند برخورد با مواد زائد تا بتوان دوباره از آنها استفاده کرد
example - مثال
-
waste/plutonium reprocessing
بازفرآوری زباله/پلوتونیوم
-
Rising costs and stricter regulations made reprocessing inefficient.
افزایش هزینه ها و مقررات سخت گیرانه تر، پردازش مجدد را ناکارآمد کرد.
-
بازار رو به رشدی در پردازش مجدد وجود دارد.
-
بازفرآوری سوخت هسته ای به زودی به پایان خواهد رسید.
-
a reprocessing plant/works/facility
یک کارخانه / کار / تاسیسات بازفرآوری
synonyms - مترادف
-
reusing
استفاده مجدد
-
recycling
بازیافت
-
reclaiming
بازپس گیری
-
recovering
در حال بهبودی
-
salvaging
نجات دادن
-
salvageing
پردازش دوباره
-
processing again
صرفه جویی در
-
بازسازی
-
reutilizing
بازسازی ایالات متحده
-
reconditioning
بازسازی انگلستان
-
repurposing
دوچرخه سواری آزاد
-
remodelingUS
تبدیل کردن
-
remodellingUK
تبدیل به
-
regenerating
-
freecycling
-
converting
-
converting into