word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
google image
description - توضیح
-
برای شروع دوباره چیزی مانند ماشین، پردازش و غیره پس از توقف آن
-
برای شروع دوباره کاری
-
موقعیتی که چیزی دوباره شروع می شود
-
برای شروع یا شروع دوباره کاری پس از توقف آن برای مدتی مشخص
-
برای شروع دوباره یا شروع دوباره کاری
-
خانواده او گفتند که رابطه آنها به پایان رسیده است، اما آقای لیفن می خواست که دوباره شروع شود.
-
شعبه تعطیل شد و سپس نایجل و سایمون تشویق شدند که دوباره راه اندازی کنند.
-
اگر به اندازه کافی خوب بود، چرا دولت کمک ها را از سر نگرفت؟
-
آن زمان موتور دوباره روشن نشد و هواپیما به سمت زمین شیرجه زد.
-
این امر باعث پاکسازی پرهزینه و تاخیر غیرقابل محاسبه در راه اندازی مجدد راکتور می شود.
-
به طور رسمی، توسکو گفته است که ممکن است در سال آینده این پالایشگاه را دوباره راه اندازی کند.
example - مثال
-
او در زندان است و در انتظار شروع مجدد محاکمه خود به اتهام کلاهبرداری است.
-
ماشین ما متوقف شد و دوباره روشن نشد.
-
لطفاً رایانه خود را مجدداً راه اندازی کنید تا نصب کامل شود.
-
پس از راهاندازی مجدد، صفحه نمایش چند لحظه طول میکشد تا آرام شود.
-
از جونز، یکی از اعضای اصلی تیم، خواسته شد که راه اندازی مجدد پروژه را رهبری کند.
-
گاهی اوقات کامپیوتر اصلاً راه اندازی مجدد نمی شود.
-
او پیشنهاد داد که مذاکراتی که سال گذشته شکست خورده بود، از سر گرفته شود.
-
Shell outlined plans to restart production within six months.
شل برنامه های خود را برای از سرگیری تولید ظرف شش ماه مشخص کرد.
-
restart negotiations/talks.
شروع مجدد مذاکرات/مذاکرات
-
شما باید کامپیوتر خود را مجددا راه اندازی کنید.
-
او مجبور است کاهش دستمزد گسترده ای را بپذیرد تا کار خود را با آنها از سر بگیرد.
-
برخی از کارخانه های مونتاژ آمریکای شمالی ممکن است روز شنبه دوباره راه اندازی شوند.
synonyms - مترادف
-
resume
از سرگیری
-
ادامه هید
-
recommence
شروع مجدد
-
renew
تجدید
-
reopen
بازگشایی
-
revive
احیای
-
بازگرداندن
-
ادامه دهید
-
reinstitute
مجدداً تأسیس شود
-
recapitulate
خلاصه کردن
-
reinstate
دوباره برقرار کردن
-
reestablish
بازسازی کند
-
regenerate
زنده کردن
-
resurrect
سوار کردن
-
ادامه دادن
-
دوباره شروع کن
-
برگشت به
-
با ... ادامه دهید
-
برداشتن
-
ادامه دادن با
-
شروع دوباره
-
حمل کردن
-
از نو شروع کن
-
از جایی شروع کن
-
دوباره بردار
-
از جایی که ترک کردی ادامه بده
-
معرفی مجدد
-
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
reintroduce
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
تمام کردن
-
halt
مکث
-
متوقف کردن
-
باد کردن
-
پایان
-
cease
دست کشیدن
-
suspend
تعلیق کند
-
discontinue
رها کردن
-
کامل
-
به تعویق انداختن
-
adjourn
قطع کردن
-
interrupt
غرفه
-
خاتمه دادن
-
stall
برش
-
terminate
زنگ تفريح
-
Warning: Undefined array key 15 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 16 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589