word - لغت

reviews || بررسی ها

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

rɪˈvjuː

UK :

rɪˈvjuː

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [reviews] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The committee is reviewing the current arrangement/situation.


    کمیته در حال بررسی ترتیب/وضعیت فعلی است.

  • Let's review what has happened so far.


    بیایید آنچه را که تاکنون اتفاق افتاده را مرور کنیم.

  • He reviewed his options before making a final decision.


    او پیش از تصمیم گیری نهایی گزینه های خود را بررسی کرد.

  • I only go to see films that are reviewed favourably.


    من فقط به دیدن فیلم هایی می روم که نقدهای مثبتی دارند.

  • Weaver reviewed more than 200 peer-reviewed, scientific papers about cloning.


    ویور بیش از 200 مقاله علمی و داوری شده در مورد شبیه سازی را بررسی کرد.

  • The Queen reviewed the troops on her recent visit.


    ملکه در سفر اخیر خود سربازان را بررسی کرد.

  • We're reviewing (algebra) for the test tomorrow.


    ما در حال بررسی (جبر) برای آزمون فردا هستیم.


  • بررسی سالانه عملکرد شرکت

  • a review of the year's top news stories


    مروری بر اخبار برتر سال

  • Salary levels are under review at the moment.


    سطح حقوق در حال حاضر در دست بررسی است.

  • Your licence will come up for review every July.


    مجوز شما هر ماه جولای برای بررسی ارائه می شود.

  • Derek writes film/theatre/book reviews for the newspapers.


    درک برای روزنامه ها نقد فیلم/تئاتر/کتاب می نویسد.

  • The play got excellent reviews when it was first seen.


    این نمایشنامه زمانی که برای اولین بار دیده شد، نقدهای عالی دریافت کرد.

  • An effective literature review summarizes and organizes the conclusions of previous research.


    یک مرور متون مؤثر، نتایج تحقیقات قبلی را خلاصه و سازماندهی می کند.

  • More than 500 scientists contributed to a massive review of published research.


    بیش از 500 دانشمند در بررسی گسترده تحقیقات منتشر شده مشارکت داشتند.

  • Could you pass me the review (section of the paper), please?


    لطفاً بررسی (بخش مقاله) را به من منتقل کنید؟

  • Many diplomats attended a naval review to mark the anniversary of the end of the war.


    بسیاری از دیپلمات ها در یک بررسی دریایی به مناسبت سالگرد پایان جنگ شرکت کردند.

  • Their teacher distributed a review for the exam.


    معلم آنها یک بررسی برای امتحان توزیع کرد.

  • Officials have to review the text before it’s made public.


    مقامات باید متن را قبل از انتشار عمومی بررسی کنند.

  • Pauline Kael reviewed movies (= wrote opinions about movies) for The New Yorker.


    پائولین کائل فیلم‌ها را نقد کرد (= نظراتی درباره فیلم‌ها نوشت) برای «نیویورکر».

  • She spent half the night reviewing her notes for the French test (= studying them again).


    او نیمی از شب را صرف بررسی یادداشت های خود برای آزمون فرانسوی (= مطالعه مجدد آنها) کرد.

  • The next scheduled review of bonus rates will take place early in the new year.


    بررسی برنامه ریزی شده بعدی نرخ پاداش در اوایل سال جدید انجام خواهد شد.

  • The matter is currently under review.


    موضوع در حال حاضر در دست بررسی است.

  • a price/pay/spending review


    بررسی قیمت / پرداخت / هزینه

  • a review committee/board/panel


    یک کمیته / هیئت / هیئت بررسی

  • The Treasury select committee called last month for a review of the bank's supervisory role.


    کمیته منتخب خزانه داری ماه گذشته خواستار بررسی نقش نظارتی بانک شد.

  • Outside consultants have been called in to conduct a review of the firm's business structure.


    مشاوران خارجی برای بررسی ساختار تجاری شرکت فراخوانده شده اند.

  • None of the major media companies will be able to act until the Office of Fair Trading concludes its review of commercial broadcasting.


    هیچ یک از شرکت های رسانه ای بزرگ نمی توانند تا زمانی که دفتر تجارت منصفانه بررسی خود را در مورد پخش بازرگانی به پایان برساند، اقدامی انجام دهد.

  • Current chairman Richard Carter, has announced a strategic review.


    رئیس فعلی، ریچارد کارتر، یک بررسی استراتژیک را اعلام کرده است.

  • Current business frameworks and methodologies are analysed in the review appearing in Section 2 of the book.


    چارچوب‌ها و روش‌های کسب‌وکار فعلی در بررسی ارائه شده در بخش 2 کتاب تحلیل شده‌اند.

  • Ofcom has recently published its review of the telecoms market.


    آفکام اخیرا بررسی خود را از بازار مخابرات منتشر کرده است.

synonyms - مترادف

  • changes


    تغییر می کند

  • alters


    تغییر می دهد

  • modifies


    اصلاح می کند

  • adjusts


    تنظیم می کند

  • amends


    ویرایش ها

  • edits


    moldsUS

  • moldsUS


    بازطراحی می کند

  • redesigns


    اصلاحات

  • revamps


    تجدید نظر می کند

  • revises


    دوباره کار می کند

  • reworks


    سازگار می کند

  • adapts


    تعدیل می کند

  • modulates


    خلق و خوی

  • refashions


    ترفندها

  • tempers


    می سازد

  • tweaks


    میانه رو می کند

  • makes over


    شکل ها

  • moderates


    بازسازی می کند

  • morphs


    دوباره انجام می دهد

  • reconstructs


    بازسازی ها

  • redoes


    remouldsUK

  • regenerates


    سازماندهی مجدد ایالات متحده

  • remakes


    سبک های مجدد

  • remodels


    ابزارهای مجدد

  • remouldsUK


    جایگزین

  • renovates


    متنوع می کند

  • reorganizesUS


  • restyles


  • retools


  • alternates


  • diversifies


antonyms - متضاد

  • suppression


    سرکوب

  • censorship


    سانسور

  • inhibition


    بازداری


  • محدودیت


  • کنترل

  • silencing


    خاموش کردن

  • stifling


    خفه کننده

  • gagging


    دهان بستن

  • hiding


    قایم شدن

  • restraint


    خویشتن داری - خودداری - پرهیز

  • checking


    چک کردن

  • withholding


    دریغ کردن

  • blocking


    مسدود کردن

  • containment


    مهار

  • proscription


    ممنوعیت

  • concealment


    پنهان کاری

  • constraint


    اختیار

  • discretion


    خفه کردن

  • smothering


    حاوی

  • containing


    ممنوع کردن

  • banning


    مهار کردن

  • repression


    پوزه زنی

  • curbing


    خودداری

  • muffling


    پوشش

  • muzzling


    سرپوش گذاشتن

  • refrainment


    عدم افشای

  • covering


    توطئه سکوت

  • cover-up


    پوشاندن

  • non-disclosure


  • conspiracy of silence


  • covering up