word - لغت

richer || ثروتمندتر

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

rɪtʃ

UK :

rɪtʃ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [richer] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • He's the third richest man in the country.


    او سومین مرد ثروتمند کشور است.

  • They're one of the world's richest nations.


    آنها یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان هستند.

  • He is determined to get rich quickly.


    او مصمم است به سرعت ثروتمند شود.

  • The region is rich in minerals and coal deposits.


    این منطقه سرشار از معادن و ذخایر زغال سنگ است.

  • The country has vast oil reserves and rich deposits of other minerals.


    این کشور دارای ذخایر عظیم نفت و ذخایر غنی از مواد معدنی دیگر است.

  • Pineapple juice is rich in vitamins A and B.


    آب آناناس سرشار از ویتامین های A و B است.

  • The English language is rich in vocabulary.


    زبان انگلیسی از نظر واژگان غنی است.

  • the richest arable land in the country


    غنی ترین زمین های قابل کشت کشور

  • This type of pension plan is popular with business owners or property-rich investors.


    این نوع طرح بازنشستگی در بین صاحبان مشاغل یا سرمایه گذاران دارای املاک محبوب است.

  • One of the mysteries of our times is why some oil-rich countries have so many poor living in them.


    یکی از رازهای دوران ما این است که چرا برخی از کشورهای نفت خیز این همه فقیر در آنها زندگی می کنند.

  • a recipe for a vitamin-rich vegetable soup


    دستور العمل یک سوپ سبزیجات غنی از ویتامین

  • He has written a book about the island's rich history.


    او کتابی درباره تاریخ غنی جزیره نوشته است.

  • She had a rich and varied life and met many famous and exciting people.


    او زندگی غنی و متنوعی داشت و با افراد مشهور و هیجان انگیز زیادی آشنا شد.

  • The temple is noted for its rich carvings.


    این معبد به دلیل کنده کاری های غنی خود مورد توجه قرار گرفته است.

  • This lipstick gives long-lasting rich colour.


    این رژلب رنگی غنی و ماندگار می دهد.

  • She produced a rich deep tone from her clarinet.


    او لحنی غنی و عمیق از کلارینت خود تولید کرد.

  • The wine has a rich aromatic flavour.


    شراب دارای طعم معطر غنی است.

  • She wore a velvet skirt and a rich brocade jacket.


    او یک دامن مخملی و یک ژاکت بافتنی پررنگ پوشیده بود.

  • This chocolate mousse is too rich for me.


    این موس شکلاتی برای من خیلی غنی است.

  • The education minister's criticism of the new exam system seems rich considering it was he who demanded the changes in the first place.


    انتقادات وزیر آموزش و پرورش از نظام جدید امتحانی با توجه به اینکه او در وهله اول خواهان تغییرات بود، غنی به نظر می رسد.

  • He said I looked fat. That's a bit rich coming from him. (= he himself is fat)


    او گفت چاق به نظر می رسیدم. این کمی ثروتمند از او است. (= خودش چاق است)

  • The resort is frequented by the rich and famous.


    این تفرجگاه مورد بازدید افراد ثروتمند و مشهور است.

  • milk and other calcium-rich food


    شیر و سایر مواد غذایی سرشار از کلسیم

  • an oil-rich country


    یک کشور نفت خیز


  • یک مرد ثروتمند

  • The United States is one of the world’s richest nations.


    ایالات متحده یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان است.

  • a rich brocade jacket


    یک ژاکت بروکات غنی

  • The country is rich in oil minerals, and timber.


    این کشور از نظر نفت، مواد معدنی و چوب غنی است.

  • Orange juice is rich in vitamin C.


    آب پرتقال سرشار از ویتامین C است.


  • این جزیره تاریخی غنی و پیچیده دارد


  • این کرم کره شکلاتی برای من خیلی غنی است.

synonyms - مترادف

  • wealthier


    ثروتمندتر

  • flusher


    فلاشر

  • better-off


    بهتر از


  • چاق تر

  • fatter


    مرفه تر

  • more affluent


    پول بیشتر

  • more moneyed


    مجلل تر

  • more opulent


    بیشتر بارگذاری شده است

  • more loaded


    دارای بیشتر

  • more prosperous


    پاشنه بلندتر

  • more propertied


    بیشتر ضرب شده

  • more well-heeled


    قابل توجه تر

  • more minted


    مستقل تر


  • پف کرده تر


  • جیب عمیق تر

  • more upscale


    وسوسه انگیز تر

  • more bloated


    با وقف تر

  • more deep-pocketed


    پوسته بالایی بیشتر

  • more oofy


  • more well-endowed


  • more upper crust


antonyms - متضاد

  • poorer


    فقیرتر

  • beggarlier


    گداتر

  • needier


    نیازمند

  • skinter


    اسکینتر

  • more impoverished


    محروم تر

  • more deprived


    بی پول تر

  • more moneyless


    بی رونق تر

  • more underprivileged


    بی بضاعت تر

  • more unprosperous


    بی شانس تر

  • more indigent


    ضروری تر

  • more fortuneless


    بیشتر شکست

  • more necessitous


    بیچاره تر

  • more broke


    فقر زده تر

  • more penurious


  • more poverty-stricken