word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای حرکت به سمت بالا
-
to stand especially after sitting
ایستادن به خصوص بعد از نشستن
-
از تخت بیرون آمدن
-
اگر در جایی رودخانه ای طلوع کند، ابتدا در آنجا از زمین خارج می شود
-
برای افزایش
-
زمانی که احساسات و غیره بالا می روند، شروع به افزایش می کنند
-
مهم، موفق یا قدرتمند شدن
-
برای بالاتر شدن
-
If bread or dough (= a soft uncooked mixture used for making bread) rises it becomes bigger because of the action of yeast (= a fungus used in beer and bread making)
اگر نان یا خمیر (= مخلوط نرم نپخته ای که برای تهیه نان استفاده می شود) بلند شود، به دلیل عمل مخمر (= قارچی که در آبجو و نان استفاده می شود) بزرگتر می شود.
-
(از گروهی از مردم) شروع به مخالفت یا مبارزه با حکومت یا حاکم بد
-
اگر مجلس یا دادگاهی قیام کند، کار را متوقف می کند
-
an increase
افزایش
-
افزایش می یابد
-
فرآیند بسیار معروف، قدرتمند یا محبوب شدن
-
یک تپه یا شیب کوچک
-
از یک موقعیت پایین تر به بالاتر حرکت کند یا بالاتر شود
-
برخاستن نیز ایستادن است
-
بلند شدن نیز به معنای بلند شدن از رختخواب است. در صبح.
-
از نظر مقدار، اندازه یا درجه بیشتر یا بیشتر شود. افزایش دادن
-
صعود همچنین حرکت به یک رتبه یا موقعیت مهمتر است
-
شروع به مخالفت یا مبارزه (به ویژه یک دولت یا حاکم بد) به عنوان یک گروه
-
برای افزایش تعداد، مقدار یا ارزش
-
برای ارتقاء به جایگاه مهمتری در یک سازمان
-
نشان دهید که می توانید با یک موقعیت دشوار با موفقیت کنار بیایید
-
افزایش در تعداد، مقدار یا ارزش
-
افزایش حقوق یا دستمزد
-
فرآیند مهم یا قدرتمند شدن
-
اگر چیزی در حال افزایش است، در حال افزایش است
example - مثال
-
بالون به آرامی (بالا) به هوا بلند شد.
-
ساعت 6 صبح طلوع خورشید (= ظهور و حرکت به سمت بالا در آسمان) را تماشا کردیم.
-
New buildings are rising (= being built) throughout the city.
ساختمانهای جدید در سرتاسر شهر در حال افزایش (= در حال ساخت) هستند.
-
زمزمه عدم تایید از (= از) جمعیت برخاست.
-
او برای استقبال از ما از روی صندلی بلند شد.
-
او برای ایراد سخنرانی از جای خود بلند شد.
-
پدربزرگم هر روز ساعت پنج صبح بیدار می شود تا تمریناتش را انجام دهد.
-
رودخانه بادامک در / در مکانی به نام Ashwell طلوع می کند.
-
تورم ماهانه 2.1 درصد افزایش می یابد.
-
باد/طوفان در حال افزایش است (= شروع به قوی تر شدن).
-
Tempers are rising (= people are becoming angry).
خشم بالا می رود (= مردم خشمگین می شوند).
-
هر وقت به دوستانم فکر می کنم روحیه ام بالا می رود (= احساس خوشبختی می کنم).
-
هر وقت به آینده فکر می کرد، احساس می کرد وحشت و وحشت در وجودش موج می زند.
-
صدایش بلند شد (= بلندتر یا بلندتر شد) چون عصبانی شد.
-
او پس از مدت ها فعالیت در این شرکت، به سمت مدیر اجرایی ارتقا یافته است.
-
او با خروج کشور از بحران مالی خود به قدرت رسید.
-
او به سرعت در رتبه های بالاتری قرار گرفت و رئیس بازاریابی شد.
-
The singer has risen from humble origins to become one of the most successful entertainers of all time.
این خواننده از ریشه های فروتنی برخاسته و به یکی از موفق ترین سرگرمی های تمام دوران تبدیل شده است.
-
زمین از آنجا بلند می شود.
-
این قلعه بر روی زمینی برافراشته (= زمین بلندتر از نواحی اطراف آن) بنا شده است.
-
میتوانید کوههای آلپ را در حال بالا آمدن (= بهعنوان ناحیهای بلندتر) در دوردست/بالای ابرها ببینید.
-
خمیر را در جایی گرم بگذارید تا ور بیاید.
-
مردم علیه ظالم/ظالم/دیکتاتور قیام کردند.
-
مجلس/ دادگاه ساعت 18 برخاست.
-
افزایش ناگهانی دما
-
افزایش 5 درصدی تورم
-
ماه اوت شاهد افزایش چشمگیر تعداد بیکاران بوده است.
-
پلیس می گوید جرایم جوانان دوباره در حال افزایش است.
-
افزایش سریع او به شهرت / قدرت / محبوبیت و غیره به این معنی بود که او دشمنان زیادی پیدا کرد.
-
این قلعه بر روی ارتفاع کمی از شهر ساخته شده است.
-
دود از آتش کمپ بلند شد.
synonyms - مترادف
-
results
نتایج
-
follows
را دنبال می کند
-
ensues
رخ می دهد
-
develops
توسعه می دهد
-
arises
ناشی می شود
-
evolves
تکامل می یابد
-
emerges
پدیدار می شود
-
emanates
ساطع می شود
-
issues
مسائل
-
flows
جریان می یابد
-
occurs
اتفاق میافتد
-
takes place
به وجود می آید
-
comes about
درآمد حاصل می شود
-
proceeds
مشتق می شود
-
derives
اتفاق می افتد
-
happens
آشکار می کند
-
manifests
ایالات متحده را تحقق می بخشد
-
materializesUS
ساقه ها
-
stems
ظاهر می شود
-
appears
فنر
-
springs
سطوح
-
surfaces
تشکیل می دهد
-
eventuates
همراهی می کند
-
forms
حضور می یابد
-
transpires
مطرح می شود
-
accompanies
شکوفا می شود
-
attends
سرچشمه می گیرد در
-
comes forth
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
flourishes
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
originates in
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
causes
علل
-
creates
ایجاد می کند
-
generates
القا می کند
-
induces
تحریک می کند
-
instigates
ادامه دادن
-
begets
به ارمغان می آورد
-
ایالات متحده را کاتالیز می کند
-
brings about
درایوها
-
catalyzesUS
اثرات
-
drives
اثر می گذارد
-
effects
را بر می انگیزد
-
effectuates
برقرار می کند
-
elicits
پرورش می دهد
-
engenders
آغاز می کند
-
establishes
الهام می بخشد
-
fosters
معرفی می کند
-
فراخوانی میکند
-
incites
رسوب می کند
-
initiates
تولید می کند
-
inspires
درخواست می کند
-
introduces
باعث می شود
-
invokes
نژاد می کند
-
precipitates
catalysesUK
-
produces
کشت می کند
-
prompts
برافروخته می کند
-
provokes
Warning: Undefined array key 25 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
triggers
Warning: Undefined array key 26 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
breeds
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
catalysesUK
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
cultivates
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
enkindles
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589