word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
بسیار گرم است، به خصوص به طوری که شما احساس ناراحتی می کنید
-
برای برشته کردن غذا استفاده می شود
-
خیلی گرم
-
عمل انتقاد از کسی به شکلی عصبانی
-
an occasion when people humorously criticize and make jokes about a famous person at a public event honouring that person
موقعیتی که مردم در یک مراسم عمومی برای تجلیل از یک شخص مشهور به طنز انتقاد می کنند و در مورد آن شوخی می کنند
-
گوشت را در ماهیتابه بریزید و از طرف دیگر به هم بچسبانید و با روغن زیتون آغشته کنید و نمک بپاشید.
-
Vision حتی با دو ورقه پخت و یک قلع برشته شده با لعابی شیشهای و کاکائو همراه است.
-
به مدت 20 دقیقه در فر بپزید، سپس تا حد امکان چربی را از قالب بریزید.
-
دنده های اضافی از چربی اضافی را جدا کنید، سپس در یک قالب بزرگ بریان کنید.
example - مثال
-
یک ظرف بریان
-
یک روز گرم کباب
-
یک روز تابستانی بود.
-
I'm roasting!
من کباب می کنم!
-
من به خاطر دیر برگشتن از مامان یک برشته گرفتم.
-
دیوید لترمن در مراسم جوایز مارک تواین یک برشته خنده دار داشت.
synonyms - مترادف
-
scorching
سوزاننده
-
sweltering
متورم
-
baking
پخت
-
blazing
شعله ور
-
blistering
تاول زدن
-
boiling
غلیان
-
searing
سوزاندن
-
torrid
داغ
-
sizzling
سوزان
-
ardent
پرشور
-
broiling
کباب کردن
-
burning
سوزش
-
fervent
آتشین
-
fervid
قرمز
-
fiery
قرمز تند
-
فوق گرم
-
فوق داغ
-
red-hot
سفید - داغ
-
scalding
پخت داغ
-
sultry
سوزان داغ
-
superheated
کلسنت
-
ultrahot
بستن
-
white-hot
تجزیه کننده
-
baking hot
تب دار
-
blazing hot
تب کرده
-
calescent
-
-
decalescent
-
febrile
-
fevered
-
feverish
antonyms - متضاد
-
algid
algid
-
arctic
قطب شمال
-
bitter
تلخ
-
bone-chilling
استخوان سوز
-
سرد
-
freezing
انجماد
-
frigid
منجمد
-
frozen
یخبندان
-
glacial
خیلی سرد
-
ice-cold
یخ زده
-
iced
یخی
-
icy
خوشحال
-
غیر دوستانه
-
WintryUS
-
unfriendly
winteryUK
-
chilly
گاز گرفتن
-
wintryUS
سرد شدن
-
frosty
سیبری
-
winteryUK
از قبل
-
biting
تنبل
-
chill
زیر صفر
-
Siberian
لرزیدن
-
chilling
ژلید
-
frore
سرد شده
-
nippy
قطبی
-
subzero
-
shivery
-
coldish
-
gelid
-
chilled
-
polar