word - لغت

robot || ربات

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/ˈrəʊbɒt/

UK :

/ˈrəʊbɑːt/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [robot] در گوگل

description - توضیح


  • ماشینی که می تواند حرکت کند و برخی از کارهای یک فرد را انجام دهد و معمولاً توسط رایانه کنترل می شود


  • ماشینی که در فرآیند تولید استفاده می شود و می تواند حرکت کند و برخی از کارهای یک فرد را انجام دهد

  • a machine controlled by a computer that is used to perform jobs automatically


    ماشینی که توسط کامپیوتری کنترل می شود که برای انجام خودکار کارها استفاده می شود

  • someone who does things in a very effective way but never shows their emotions


    کسی که کارها را به روشی بسیار موثر انجام می دهد اما هرگز احساسات خود را نشان نمی دهد


  • یک چراغ راهنمایی

  • a mechanical device that works automatically or by computer control


    یک وسیله مکانیکی که به طور خودکار یا با کنترل کامپیوتری کار می کند

  • a machine that is controlled by a computer and does jobs automatically


    ماشینی که توسط کامپیوتر کنترل می شود و کارها را به صورت خودکار انجام می دهد

  • An animal is made A robot can do many different things from taking care of a baby to building a spaceship.


    یک حیوان ساخته شده است یک ربات می تواند کارهای مختلفی انجام دهد، از مراقبت از نوزاد گرفته تا ساخت سفینه فضایی.

  • It expects to sell in two or three years, intelligent robots capable of limited judgement.


    این شرکت انتظار دارد تا دو یا سه سال دیگر ربات‌های هوشمندی را بفروشد که قادر به قضاوت محدود هستند.

  • assembly line robots


    روبات های خط مونتاژ

  • Emerging from Pathfinder will be a 45-pound, solar-powered robot rover called Sojourner.


    از Pathfinder یک روبات 45 پوندی با انرژی خورشیدی به نام Sojourner بیرون خواهد آمد.

  • One astronaut used the space shuttle's robot arm to pick up an 1800-pound satellite from space.


    یکی از فضانوردان از بازوی روباتی شاتل فضایی برای برداشتن یک ماهواره 1800 پوندی از فضا استفاده کرد.

  • Brooks has another small robot in mind that lives in the corner of your living room or under the sofa.


    بروکس ربات کوچک دیگری در ذهن دارد که در گوشه اتاق نشیمن یا زیر مبل زندگی می کند.


  • در این بازی باید مردم را از دست ربات ها نجات دهید.

  • Costs were increased; the quality of the robots went down; and delivery of the machines was disrupted.


    هزینه ها افزایش یافت. کیفیت روبات ها پایین آمد. و تحویل ماشین ها مختل شد.

  • Just watch out: the robots take no prisoners.


    فقط مراقب باشید: روبات ها هیچ زندانی نمی گیرند.

  • Without the robots the company could not have coped with the Ford contract.


    بدون ربات ها، شرکت نمی توانست با قرارداد فورد کنار بیاید.

example - مثال

  • These cars are built by robots.


    این خودروها توسط روبات ها ساخته می شوند.

  • On her first flight she was responsible for operating the shuttle's robot arm.


    در اولین پرواز خود، او مسئول عملیات بازوی ربات شاتل بود.

  • a toy robot


    یک ربات اسباب بازی

  • The action starts when an army of giant robots invades Manhattan.


    اکشن زمانی شروع می شود که ارتشی از روبات های غول پیکر به منهتن حمله می کنند.

  • Turn left at the first robot.


    در اولین ربات به چپ بپیچید.

  • The surgery can be carried out by robots.


    این جراحی را می توان توسط روبات ها انجام داد.

  • a bomb disposal robot


    یک ربات خنثی کننده بمب

  • He played like a robot - note-perfect, but with no expression or dynamics at all.


    او مانند یک ربات بازی می کرد - نت بی نقص، اما بدون هیچ بیان یا پویایی.

  • Industrial robots are replacing people.


    ربات های صنعتی جایگزین مردم می شوند.

  • Most industrial robots work from a fixed position with restricted computer controlled movements.


    اکثر ربات های صنعتی از یک موقعیت ثابت با حرکات محدود کنترل شده توسط کامپیوتر کار می کنند.

  • Today in car factories, there is more than one robot for every ten production workers.


    امروزه در کارخانه های خودروسازی به ازای هر ده کارگر تولیدی بیش از یک ربات وجود دارد.

synonyms - مترادف

  • android


    اندروید

  • automaton


    خودکار


  • دستگاه

  • bot


    ربات

  • automation


    اتوماسیون


  • کامپیوتر

  • cyborg


    سایبورگ

  • droid


    خوانده

  • mechanical


    مکانیکی

  • bionic person


    شخص بیونیک

  • mechanical device


    دستگاه مکانیکی

  • mechanical man


    مرد مکانیکی

  • mechanical person


    فرد مکانیکی

  • mechanical creature


    موجود مکانیکی

  • humanoid


    انسان نما


  • سازوکار

  • bionic man


    مرد بیونیک

  • drone


    پهپاد

  • clone


    شبیه

antonyms - متضاد