word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ماشینی که می تواند حرکت کند و برخی از کارهای یک فرد را انجام دهد و معمولاً توسط رایانه کنترل می شود
-
ماشینی که در فرآیند تولید استفاده می شود و می تواند حرکت کند و برخی از کارهای یک فرد را انجام دهد
-
ماشینی که توسط کامپیوتری کنترل می شود که برای انجام خودکار کارها استفاده می شود
-
کسی که کارها را به روشی بسیار موثر انجام می دهد اما هرگز احساسات خود را نشان نمی دهد
-
یک چراغ راهنمایی
-
یک وسیله مکانیکی که به طور خودکار یا با کنترل کامپیوتری کار می کند
-
ماشینی که توسط کامپیوتر کنترل می شود و کارها را به صورت خودکار انجام می دهد
-
An animal is made A robot can do many different things from taking care of a baby to building a spaceship.
یک حیوان ساخته شده است یک ربات می تواند کارهای مختلفی انجام دهد، از مراقبت از نوزاد گرفته تا ساخت سفینه فضایی.
-
این شرکت انتظار دارد تا دو یا سه سال دیگر رباتهای هوشمندی را بفروشد که قادر به قضاوت محدود هستند.
-
assembly line robots
روبات های خط مونتاژ
-
از Pathfinder یک روبات 45 پوندی با انرژی خورشیدی به نام Sojourner بیرون خواهد آمد.
-
یکی از فضانوردان از بازوی روباتی شاتل فضایی برای برداشتن یک ماهواره 1800 پوندی از فضا استفاده کرد.
-
Brooks has another small robot in mind that lives in the corner of your living room or under the sofa.
بروکس ربات کوچک دیگری در ذهن دارد که در گوشه اتاق نشیمن یا زیر مبل زندگی می کند.
-
در این بازی باید مردم را از دست ربات ها نجات دهید.
-
Costs were increased; the quality of the robots went down; and delivery of the machines was disrupted.
هزینه ها افزایش یافت. کیفیت روبات ها پایین آمد. و تحویل ماشین ها مختل شد.
-
فقط مراقب باشید: روبات ها هیچ زندانی نمی گیرند.
-
بدون ربات ها، شرکت نمی توانست با قرارداد فورد کنار بیاید.
example - مثال
-
این خودروها توسط روبات ها ساخته می شوند.
-
در اولین پرواز خود، او مسئول عملیات بازوی ربات شاتل بود.
-
یک ربات اسباب بازی
-
اکشن زمانی شروع می شود که ارتشی از روبات های غول پیکر به منهتن حمله می کنند.
-
در اولین ربات به چپ بپیچید.
-
این جراحی را می توان توسط روبات ها انجام داد.
-
یک ربات خنثی کننده بمب
-
او مانند یک ربات بازی می کرد - نت بی نقص، اما بدون هیچ بیان یا پویایی.
-
Industrial robots are replacing people.
ربات های صنعتی جایگزین مردم می شوند.
-
اکثر ربات های صنعتی از یک موقعیت ثابت با حرکات محدود کنترل شده توسط کامپیوتر کار می کنند.
-
امروزه در کارخانه های خودروسازی به ازای هر ده کارگر تولیدی بیش از یک ربات وجود دارد.
synonyms - مترادف
-
android
اندروید
-
automaton
خودکار
-
دستگاه
-
bot
ربات
-
automation
اتوماسیون
-
کامپیوتر
-
cyborg
سایبورگ
-
droid
خوانده
-
mechanical
مکانیکی
-
bionic person
شخص بیونیک
-
mechanical device
دستگاه مکانیکی
-
mechanical man
مرد مکانیکی
-
mechanical person
فرد مکانیکی
-
mechanical creature
موجود مکانیکی
-
humanoid
انسان نما
-
سازوکار
-
bionic man
مرد بیونیک
-
drone
پهپاد
-
clone
شبیه