word - لغت

saint || قدیس

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

/seɪnt/

UK :

/seɪnt/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [saint] در گوگل

description - توضیح

  • someone who is given the title ‘saint’ by the Christian Church after they have died, because they have been very good or holy


    کسی که کلیسای مسیحی پس از مرگ به او لقب «قدیس» داده است، زیرا بسیار خوب یا مقدس بوده است.


  • کسی که فوق العاده خوب، مهربان یا صبور است

  • (the title given to) a person who has received an official honour from the Christian, especially the Roman Catholic, Church for having lived in a good and holy way. The names of saints are sometimes used to name places and buildings


    (لقبی که به) شخصی که از کلیسای مسیحی، به ویژه کاتولیک رومی، به دلیل زندگی خوب و مقدس، افتخار رسمی دریافت کرده است. نام قدیسان گاهی برای نامگذاری اماکن و بناها به کار می رود


  • یک انسان بسیار خوب و مهربان

  • a holy person esp. one who has been officially honored with this title by a Christian church


    یک شخص مقدس، به ویژه کسی که به طور رسمی توسط یک کلیسای مسیحی به این عنوان مفتخر شده است


  • قدیس نیز فردی خوب، مهربان و صبور است

  • The tall narrow windows each had a saint in stained glass.


    پنجره های بلند و باریک هر کدام یک قدیس در شیشه های رنگی داشتند.

  • Thanks so much for doing that. You're a saint.


    خیلی ممنون برای انجام این کار تو یک قدیس هستی

  • Your mother's a saint. She's done so much to help us.


    مادرت قدیس است او خیلی برای کمک به ما انجام داده است.

  • Ordination doesn't make you a saint.


    انتصاب شما را قدیس نمی کند.

  • I always thought she was a selfish woman but she was an absolute saint compared to Abigail.


    من همیشه فکر می کردم که او یک زن خودخواه است اما در مقایسه با ابیگیل یک قدیس مطلق بود.

  • Was I not right about the wee lass, saints preserve her!


    آیا من در مورد دختر کوچک درست نبودم، مقدسین او را حفظ می کنند!

  • Dagobert receives no entry in the dictionaries of saints and no trace of him is on public view at Stenay.


    داگوبرت هیچ مدخلی در فرهنگ لغت مقدسین دریافت نمی کند و هیچ اثری از او در استنای در معرض دید عموم نیست.

  • Members of the family coached by Nicholas, would relate stories from secular histories or the lives of saints.


    اعضای خانواده با مربیگری نیکلاس، داستان‌هایی از تاریخ‌های سکولار یا زندگی قدیسان را نقل می‌کردند.

  • The statue of the patron saint, Francis Xavier, oversees all from behind the altar.


    مجسمه قدیس حامی، فرانسیس خاویر، همه چیز را از پشت محراب نظارت می کند.

  • Among all the saints sat an unbeliever.


    در میان تمام مقدسین یک کافر نشسته بود.

example - مثال

  • St John


    سنت جان

  • St Valentine’s Day


    روز ولنتاین

  • The children were all named after saints.


    نام همه بچه ها به نام مقدسین بود.

  • She's a saint to go on living with that man.


    او یک قدیس است که به زندگی با آن مرد ادامه دهد.

  • His behaviour would try the patience of a saint.


    رفتار او صبر یک قدیس را امتحان می کرد.

  • Saint Peter


    سنت پیتر

  • St Andrew's school


    مدرسه سنت اندرو

  • Saint Paul's Cathedral


    کلیسای جامع سنت پل

  • She must be a real saint to stay with him all these years.


    او باید یک قدیس واقعی باشد تا در تمام این سال ها با او بماند.

  • He has the patience of a saint with those kids.


    او صبر یک قدیس را با آن بچه ها دارد.

  • Elizabeth Seton was the first person born in the US to be made a saint by the Roman Catholic Church.


    الیزابت ستون اولین کسی بود که در ایالات متحده به دنیا آمد که توسط کلیسای کاتولیک روم به عنوان قدیس شناخته شد.

  • His mother was a saint to everyone who knew her.


    مادرش برای همه کسانی که او را می شناختند مقدس بود.

synonyms - مترادف

  • angel


    فرشته

  • martyr


    شهید

  • pietist


    پرهیزگار


  • انسان خوب

  • glorified soul


    روح جلالی


  • موجود مقدس

  • loved one


    عزیز


  • قهرمان

antonyms - متضاد

  • fiend


    شیطان

  • archfiend


    archfiend

  • caitiff


    قائم

  • degenerate


    منحط

  • sadist


    سادیست

  • blackguard


    گارد سیاه

  • evildoer


    بدکار

  • monster


    هیولا

  • reprobate


    منتفی

  • rogue


    سرکش

  • scoundrel


    رذل

  • knave


    چاقو

  • ogre


    غول پیکر

  • savage


    وحشی

  • scapegrace


    گریز

  • demon


    دیو

  • rapscallion


    راپسکالیون

  • scamp


    اسکمپ

  • swine


    گراز

  • evil person


    شخص شرور