word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
هنگامی که چندین اسلحه در طول یک نبرد یا به عنوان بخشی از یک مراسم شلیک می شود
-
خنده ناگهانی، تشویق و غیره از سوی بسیاری از مردم به طور همزمان
-
عمل شلیک چند اسلحه به طور همزمان، چه در یک جنگ یا در یک مراسم
-
صدای بلند ناگهانی که توسط افراد زیادی به طور همزمان ایجاد می شود
-
قسمت اول یک سخنرانی یا اولین قسمت از یک سری اقدامات که برای به دست آوردن یک نتیجه خاص است
-
a firing of several guns at the same time either in a war or in a ceremony or a statement in an exchange of opinions
شلیک چند اسلحه به طور همزمان چه در یک جنگ یا در یک مراسم یا یک بیانیه در تبادل نظر
-
But it is difficult to imagine Monsanto's chief executive Robert Shapiro frightened by a salvo of well-drafted leaflets.
اما تصور اینکه رئیس اجرایی مونسانتو، رابرت شاپیرو، از انبوهی از اعلامیه های خوب ترسیده شده باشد، دشوار است.
-
ناگهان یک گلوله از راه رسید اما آسیبی ندید.
-
شارپ در اولین بار بیست و چهار نقرس دود شمرد.
-
In its latest salvo Vanguard has renegotiated its fees paid to outside advisers who manage its active stock and bond funds.
ونگارد در جدیدترین اقدام خود درباره هزینههای پرداختی به مشاوران خارجی که سهام فعال و وجوه اوراق قرضه آن را مدیریت میکنند، مذاکره مجدد کرده است.
-
کلینتون ماه گذشته زمانی که کاهش مالیات را در بودجه پیشنهادی خود در سال 1997 گنجانده بود، طرح افتتاحیه را اخراج کرد.
-
Desktop publishing was only the opening salvo of a fusillade of developments that would change the way people worked.
انتشار رومیزی تنها راهگشای مجموعه ای از تحولات بود که شیوه کار مردم را تغییر می داد.
-
او در حین مناظره یک سری از حریفان خود را به سمت حریف خود هدایت کرد.
example - مثال
-
اولین گلوله در فاصله کوتاهی منفجر شد.
-
مقاله روزنامه آغازگر نبردی طولانی بود.
-
اسلحه/راکت
-
هر شوخی که این کمدین می کرد با خنده حضار همراه بود.
-
سخنران در سخنان افتتاحیه خود به شدت به سوابق دولت در زمینه مراقبت های بهداشتی حمله کرد.
-
گلوله آغازین او در مناظره جرقه جنگ لفظی را برانگیخت.
synonyms - مترادف
-
barrage
رگبار
-
bombardment
بمباران
-
cannonade
توپخانه
-
طوفان
-
blitz
حمله رعد اسا
-
blitzkrieg
بلیتزکریگ
-
drumbeat
ضرب و شتم طبل
-
drumfire
طبل
-
flurry
سر و صدا
-
fusillade
بدنه هواپیما
-
hail
تگرگ
-
دوش
-
volley
ترکیدن
-
burst
سیل
-
deluge
تیراندازی
-
gunfire
انفجار
-
outburst
گرد
-
نزاع
-
strafe
تورنت
-
torrent
جریان
-
blast
باتری
-
باران
-
پهن
-
flood
تخلیه
-
بهمن
-
broadside
جرقه
-
discharge
گلوله باران
-
avalanche
شلیک کردن
-
spate
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
shelling
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
firing
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
dearth
کمبود
-
trickle
سرماخوردگی
-
defenseUS
دفاع آمریکا
-
defenceUK
دفاع بریتانیا
-
defensesUS
دفاع ایالات متحده
-
ramparts
باروها
-
fortifications
استحکامات
-
lines
خطوط
-
earthworks
کارهای خاکی
-
barricades
سنگرها
-
battlements
نبردها
-
emplacements
استقرارها
-
defencesUK
Warning: Undefined array key 12 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589