word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
پوشیده از ماسه، یا حاوی مقدار زیادی ماسه
-
موهای شنی به رنگ زرد مایل به قهوه ای است
-
پوشیده از ماسه یا حاوی ماسه
-
موهای شنی به رنگ قهوه ای مایل به نارنجی کم رنگ است.
-
موهای شنی قهوه ای کم رنگ است.
-
یک ساحل شنی
-
Lagoons creeks islands coves and deserted sandy beaches abound.
تالاب ها، نهرها، جزایر، خلیج ها و سواحل شنی متروک فراوانند.
-
من در آن می نوشم؛ اما در حالی که فکر می کنم کف شنی را می بینم و می بینم که چقدر کم عمق است.
-
صخرههای صخرهای مرتفع که حفرههایی با خلیجهای شنی کوچک دارند، در ساحلهای نقرهای رنگ درازی ذوب میشوند.
-
تپههای کم عمق و شنی را بریدم، اما مبارزه با رویاهای روز بیهوش شد.
-
Finally the sea encroached on this topography producing steep cliffs inlets sea stacks and sandy or shingly beach deposits.
در نهایت دریا به این توپوگرافی تجاوز کرد و صخره های شیب دار، ورودی ها، پشته های دریا و نهشته های ساحلی شنی یا شینگل را ایجاد کرد.
-
نانتاکت مکانی کوچک، بایر و شنی است که اسماعیل به ما می گوید که باید علف های هرز بکارند.
-
دختری در مسیر شنی سوارکاری سرگردان بود.
-
یک کامیون بدون چراغ از جاده شنی پایین می آمد.
synonyms - مترادف
-
sabulous
سابلوز
-
granular
دانه ای
-
gritty
ریگ دار
-
grainy
دانه دار
-
powdery
پودری
-
crumbly
شکننده
-
granulated
دانه بندی شده
-
dusty
گرد و خاکی
-
gravelly
سنگریزه
-
arenaceous
زمینی
-
خشن
-
chalky
گچی
-
friable
شل
-
درشت
-
coarse
شن
-
خوب
-
آرد
-
floury
توده ای
-
grained
در حال فرو ریختن
-
lumpy
زمین
-
crumbling
خرد شده
-
ذرات
-
crushed
ترک خورده
-
particulate
پودر شده
-
chapped
درشت دانه
-
powdered
پوشیده از پودر
-
coarse-grained
آموفیل
-
powder-covered
آرنیکلوز
-
ammophilous
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
arenicolous
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
granulous
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
clothed
لباس پوشیده
-
covered
تحت پوشش