word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
وضعیتی که ممکن است اتفاق بیفتد
-
شرح مکتوب شخصیت ها، مکان و چیزهایی که در یک فیلم، نمایشنامه و غیره اتفاق می افتد
-
راهی که در آن یک موقعیت ممکن است توسعه یابد
-
شرح اقدامات یا رویدادهای احتمالی در آینده
-
یک طرح مکتوب از شخصیت ها و رویدادهای یک نمایشنامه یا فیلم
-
a description of possible events, or a description of the story of a movie play or other performance
شرح وقایع احتمالی یا شرح داستان یک فیلم، نمایشنامه یا اجراهای دیگر
-
بدترین سناریو بدترین حالتی است که می توان تصور کرد
-
یکی از چندین موقعیت ممکن که ممکن است در آینده وجود داشته باشد
-
در بدترین سناریو، تمام حیات روی کره زمین با یک جنگ هسته ای از بین می رود.
-
یک سناریوی رایج این است که یک زن ازدواج می کند و شغل خود را فدای شوهرش می کند.
-
Though not out of the range of historic experience absolute economic decline is, of course an extreme scenario.
البته افول مطلق اقتصادی، اگرچه خارج از محدوده تجربه تاریخی نیست، یک سناریوی افراطی است.
-
در امیدوار کننده ترین سناریو، 20 سال طول می کشد تا این آشفتگی پاک شود.
-
این سناریوی کابوس هر سیاستمداری است.
-
Our scenarios are incomplete, no more than works-in-progress, meant to be evocative, not exhaustive.
سناریوهای ما ناقص هستند، چیزی بیش از کارهای در حال پیشرفت نیستند، به این معنا که باید تداعی کننده باشند، نه جامع.
-
یک سناریوی ممکن در شکل 2.3 نشان داده شده است.
-
سناریو جنگ جهانی دوم است و شما در کنترل پرنده تخیلی خیالی هستید.
-
The scenarios that follow shall include only events that were witnessed and caused injuries, damage or death.
سناریوهای بعدی فقط شامل وقایعی است که شاهد بوده و باعث جراحت، آسیب یا مرگ شده اند.
example - مثال
-
اجازه بدهید یک سناریوی احتمالی را پیشنهاد کنم.
-
The worst-case scenario (= the worst possible thing that could happen) would be for the factory to be closed down.
بدترین سناریو (= بدترین اتفاق ممکن) تعطیلی کارخانه است.
-
یک سناریوی کابوس
-
سناریوهای مشابهی در سراسر کشور در حال انجام است.
-
سناریوی محتمل تر افزایش نرخ بهره است.
-
تحت هر یک از این سناریوها، شرکت دچار بدهی خواهد شد.
-
چند سناریو احتمالی وجود دارد.
-
یک سناریوی وحشتناک/کابوس مانند جنگ جهانی سوم
-
در بدترین حالت، کل ساحل زیر آب خواهد بود.
-
این شرکت برای هر سناریو ممکن برنامه ریزی کرده بود.
-
محتمل ترین سناریو این است که یک شرکت سرمایه گذاری ساختمان را بخرد.
-
بدترین حالت این است که هیچ چیز بهتر نشود.
synonyms - مترادف
-
outline
طرح کلی
-
screenplay
فیلمنامه
-
اسکریپت
-
summary
خلاصه
-
synopsis
طرح
-
خط داستان
-
storyline
چیدمان
-
layout
ساختار
-
دیژزیس
-
rundown
چارچوب
-
دقیق
-
sketch
از سرگیری
-
طرحواره
-
diegesis
داستان
-
عمل
-
precis
روایت
-
résumé
متن
-
schema
نخ
-
موضوع
-
توسعه
-
مناسبت ها
-
آشکار می شود
-
پیش رفتن
-
thread
تصویب
-
-
-
-
events
-
unfolding
-
-
enactment
antonyms - متضاد
-
improvisation
ابتکار
-
spontaneity
خودانگیختگی
-
extemporisationUK
صادرات انگلستان
-
extemporizationUS
خارجی سازی ایالات متحده
-
ad-libbing
تبلیغاتی