word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
an organization for boys that teaches them practical skills
سازمانی برای پسران که به آنها مهارت های عملی می آموزد
-
پسری که عضو این سازمان است
-
دختری که عضو سازمانی برای دختران است که به آنها چیزهای عملی می آموزد
-
a soldier plane etc that is sent to search the area in front of an army and get information about the enemy
یک سرباز، هواپیما و غیره که برای جستجوی منطقه مقابل ارتش و کسب اطلاعات در مورد دشمن فرستاده می شود
-
کسی که کارش جستجوی بازیکنان خوب ورزشی، نوازندگان و غیره است تا آنها را استخدام کند
-
برای جستجوی چیزی در یک منطقه خاص
-
برای بررسی یک مکان یا منطقه به منظور کسب اطلاعات در مورد آن
-
در مورد توانایی های بازیکنان ورزشی، نوازندگان و غیره به منظور به کارگیری آنها مطلع شوید
-
a person especially a soldier sent out to get information about where the enemy are and what they are doing
یک نفر، به خصوص یک سرباز، برای کسب اطلاعات در مورد اینکه دشمن کجاست و چه می کند، فرستاده شد
-
a person employed to look for people with particular skills especially in sport or entertainment
شخصی که برای جستجوی افرادی با مهارت های خاص به خصوص در ورزش یا سرگرمی استخدام می شود
-
نگاهی سریع به اطراف یک مکان یا منطقه، به ویژه برای یافتن چیزی
-
رفتن به جاهای مختلف دنبال چیزی که می خواهید
-
an international organization that encourages young people of all ages to take part in activities outside and to become responsible and independent
یک سازمان بینالمللی که جوانان را در هر سنی تشویق میکند تا در فعالیتهای بیرون شرکت کنند و مسئولیتپذیر و مستقل شوند
-
پسر یا دختری که عضو پیشاهنگی است
-
پیشاهنگ پسر یا پیشاهنگ دختر
-
کسی که کارش جستجوی افراد با مهارت های خاص است، به عنوان مثال. در ورزش یا سرگرمی
-
پیشاهنگ نیز یک شخص است، به ویژه. سربازی که برای کسب اطلاعات در مورد دشمن فرستاده شد.
-
رفتن به جاهای مختلف دنبال چیزی که می خواهید یا خطر احتمالی را بررسی کنید
-
In sports to scout is to have the job of trying to find young players with the ability to play the sport well
در ورزش، پیشاهنگی به معنای تلاش برای یافتن بازیکنان جوان با توانایی انجام خوب ورزش است
-
من هیچ علاقه ای به پیشاهنگی توله ندارم.
-
دیویس چند سال پیش توجه پیشاهنگان NBA را به خود جلب کرد.
-
پیشاهنگان دم خالدار به سرعت از او سبقت گرفتند.
-
اما پیشاهنگان بسیار آگاه بودند که ترس از جنگ هرگز دور از ذهن آنها نبود.
-
اول پیشاهنگان، باهوش، برازنده، ساکت آمدند.
-
اما به نظر می رسد این تصمیم برای پیشاهنگان ضربه خورده است.
example - مثال
-
برای پیوستن به پیشاهنگان
-
برادر من در پیشاهنگی است.
-
من نحوه گره زدن را در پیشاهنگی ها یاد گرفتم.
-
هر دو برادرم پیشاهنگ بودند.
-
یک نیروی پیشاهنگ
-
فرمانده یک پیشاهنگ فرستاد تا ببیند که آیا جاده صاف است یا خیر.
-
من یک جاسوسی در اطراف خواهم داشت و ببینم کسی اینجا هست یا نه.
-
a talent/modelling scout
پیشاهنگ استعداد/مدلینگ
-
پیشاهنگ ارشد منچستریونایتد زمانی که او برای تیم مدرسه اش بازی می کرد او را دید.
-
من یک جاسوسی سریع در اطراف خانه داشتم تا بررسی کنم که همه چیز خوب است.
-
او در حال جستوجوی جایی برای زندگی بهتر است.
-
She's visiting Connecticut to scout out (= discover information about) the east coast housing market.
او از کانکتیکات بازدید می کند تا بازار مسکن در ساحل شرقی را جستجو کند (= اطلاعاتی در مورد آن کشف کند).
-
گروهی از پیشاهنگان
-
یک رهبر/نیروی پیشاهنگی جدید
-
افراد بازنشسته در فلوریدا برای یافتن خانه ها جستجو می کردند.
-
زمانی که برای یافتن ایدهها به سرتاسر جهان سفر نمیکنند، با دخترشان سارا دیدار میکنند.
-
من حدود 15 سال برای تیم بیسبال فرشتگان جستجو کردم.
synonyms - مترادف
-
تماشا کردن
-
نگهبان
-
sentry
نگهبانی
-
sentinel
مراقب باش
-
lookout
متذکر
-
warden
ناظر
-
guardian
گشت
-
minder
مدافع
-
watchman
خدمتکار
-
watcher
پادگان
-
warder
نقطه یابی
-
patrol
پیشتاز
-
defender
شناسایی
-
attendant
نگهبان شب
-
garrison
پایگاه
-
spotter
بیرونی
-
vanguard
مرد مراقب
-
reconnoitrer
زن مراقب
-
watchperson
پیشرو گارد
-
nightwatchman
آوانت پیک
-
outpost
قیچی
-
outrider
متولی
-
reconnoiterer
Warning: Undefined array key 22 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
lookout man
Warning: Undefined array key 23 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
lookout woman
Warning: Undefined array key 24 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 25 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 26 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
avant-courier
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
picket
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
keeper
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
custodian
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
هدف