word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
فقط فاصله کمی از بالا تا پایین دارد
-
متشکل از افراد یا چیزهای بسیار کمی
-
not completely certain or convincing
کاملاً قطعی یا قانع کننده نیست
-
تنفسی که در آن با هر نفس فقط مقدار کمی هوا وارد ریه های خود می کنید
-
فکر جدی یا دقیق نشان نمی دهد
-
قسمت کم عمق یک منطقه آب
-
عدم نشان دادن تفکر جدی یا دقیق یا درک واقعی
example - مثال
-
رودخانه نسبتاً کم عمق بود، بنابراین ما توانستیم از آن عبور کنیم.
-
او به فرزندانش گفت که در انتهای کم عمق (استخر شنا) بمانند.
-
پیازها را در یک تابه کم عمق سرخ کنید.
-
این درختان راش ریشه های کم عمقی دارند (= ریشه هایی که خیلی به عمق زمین نمی روند).
-
ما با مجموعه بسیار کم عمقی از نامزدها روبرو هستیم.
-
Many natives see their rural way of life here increasingly circumscribed by outside environmentalists with shallow local roots.
بسیاری از بومیان شیوه زندگی روستایی خود را در اینجا به طور فزاینده ای توسط محیط شناسان بیرونی با ریشه های محلی کم عمق محدود می کنند.
-
به نظر من فیلم خیلی سطحی بود.
-
He's physically attractive but shallow.
او از نظر بدنی جذاب، اما سطحی است.
-
تمساح ها در مناطق کم عمق زندگی می کنند.
-
shallow water
آب کم عمق
-
توفو و کلم بروکلی را به یک کاسه کم عمق منتقل کنید.
-
منتقدان این کتاب را سبک، کم عمق و ساده نامیدند.
synonyms - مترادف
-
glibber
پرنده
-
simpler
ساده تر
-
emptier
خالی تر
-
flimsier
سست تر
-
frothier
کف گیر
-
hollower
توخالی تر
-
ignoranter
نادان
-
sketchier
نقشه کش
-
flightier
پرواز کننده
-
foolisher
احمق تر
-
paltrier
نازک
-
pettier
کوچکتر
-
sillier
احمقانه تر
-
vainer
بیهوده
-
wishy-washier
واهی-شستشو
-
more superficial
سطحی تر
-
more frivolous
بیهوده تر
-
more simplistic
بی اهمیت تر
-
more trifling
غیر اساسی تر
-
more insubstantial
سبک تر
-
more lightweight
شماتیک تر
-
more schematic
راحت تر
-
more trivial
بی معنی تر
-
more cursory
بیش از حد ساده تر
-
more facile
نابالغ تر
-
more meaningless
غیر انتقادی تر
-
more oversimplified
مسخره تر
-
more puerile
پر مغز تر
-
more uncritical
-
more farcical
-
more featherbrained
antonyms - متضاد
-
deeper
عمیق تر
-
seriouser
جدی تر
-
heavier
سنگین تر
-
powerfuller
قدرتمندتر
-
weightier
بزرگتر
-
bigger
کامل تر
-
fuller
ضخیم تر
-
thicker
مفید
-
usefuller
تحلیلی تر
-
more profound
ادراکی تر
-
more analytical
فلسفی تر
-
more perceptive
متفکرتر
-
more philosophical
بیشتر کشت می شود
-
more thoughtful
باهوشتر
-
more cultivated
تحریک آمیز تر
-
more intelligent
تحریک کننده تر
-
more provocative
با فرهنگ تر
-
more stimulating
عقلانی تر
-
more cultured
روشنفکر تر
-
more intellective
بیشتر یاد گرفت
-
ادبی تر
-
more learned
علمی تر
-
پیچیده تر
-
more scholarly
جذاب تر
-
معنی دار تر
-
more fascinating
تامل برانگیزتر
-
more in-depth
آگاه تر
-
more intriguing
-
more meaningful
-
more thought-provoking
-