word - لغت

shared || به اشتراک گذاشته شده است

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ʃeəd

UK :

ʃerd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shared] در گوگل

description - توضیح

  • owned, divided, felt, or experienced by more than one person


    مالکیت، تقسیم، احساس یا تجربه توسط بیش از یک نفر


  • متعلق به بیش از یک نفر یا استفاده می شود

  • experienced or understood in the same way by more than one person


    توسط بیش از یک نفر به روشی یکسان تجربه یا درک شده است

example - مثال

  • The company is in shared ownership.


    این شرکت در مالکیت مشترک است.

  • She and her husband have many shared interests.


    او و همسرش علایق مشترک زیادی دارند.

  • We talked about our shared experiences of India.


    ما در مورد تجربیات مشترک خود از هند صحبت کردیم.

  • shared services/resources


    خدمات/منابع مشترک


  • در دنیای پیچیده اطلاعات مشترک، داشتن بهترین امنیت برای رایانه شما مهم است.

  • shared values/beliefs/culture


    ارزش ها/باورها/فرهنگ مشترک


  • تعهد مشترک به تجارت آزاد

  • The team must feel that they are working towards shared goals.


    تیم باید احساس کند که در جهت اهداف مشترک کار می کند.

synonyms - مترادف

  • collaborative


    مبتنی بر همکاری


  • جمعی


  • گروه

  • aggregate


    تجمیع

  • combined


    ترکیب شده


  • مشترک

  • concerted


    پیوند هماهنگ

  • consolidated


    تلفیقی

  • cooperative


    تعاونی

  • unified


    متحد شده است

  • cumulative


    انباشته


  • مفصل


  • جرم


  • متقابل

  • synergetic


    هم افزایی

  • allied


    متحد

  • cohesive


    منسجم

  • collated


    گردآوری شده است

  • communal


    اشتراکی

  • composite


    کامپوزیت

  • concentrated


    متمرکز شده است

  • conjoint


    بهم پیوسته

  • conjunct


    پیوند

  • pooled


    ادغام شده

  • synergistic


    ادغام شده است

  • united


    مونتاژ

  • amalgamated


    دو جانبه

  • assembled


    یکپارچه

  • bipartite


    مرتبط

  • integrated


  • linked


antonyms - متضاد


  • شخصی


  • مستقل

  • solo


    انفرادی

  • autonomous


    خود مختار

  • lone


    تنها


  • منفرد، مجد، تنها، منزوی، انفرادی

  • sole


    جدا شده

  • solitary


    خصوصی

  • isolated


    مفرد

  • lonesome


    یک جانبه


  • اختصاصی


  • خاص

  • singular


    انحصاری

  • unilateral


    انتخاب کنید

  • dedicated


    منحصر بفرد

  • especial


    مختلف

  • exclusive


    استثنایی


  • بیان


  • غیر فراگیر


  • عجیب و غریب

  • disparate


    خود ایستاده

  • exclusionary


    جداگانه، مجزا

  • exclusory


    واحد


  • اشتراک گذاری نشده

  • lonely


  • noninclusive


  • peculiar


  • selfstanding



  • unitary


  • unshared