shortness
shortness - کوتاهی
noun - اسم
UK :
US :
کیفیت کوچک بودن در طول، فاصله یا ارتفاع
(از زمان) کیفیت نه چندان طولانی یا کمتر از حد متوسط یا معمولی
کیفیت شامل نشدن کلمات زیاد
این واقعیت که چیزی زیاد نیست یا کافی نیست
the quality of saying little but showing slight anger or lack of patience in the few words that you say
کیفیت کم گفتن اما نشان دادن خشم خفیف یا عدم صبر در چند کلمه ای که می گویید
احساس ناتوانی در نفس کشیدن به خصوص به دلیل بیماری
خوانندگان ممکن است از کوتاه بودن کتاب ناامید شوند.
مورخان اغلب کوتاهی قد او را ذکر می کنند.
او از تنگی نفس رنج می برد.
جدا از کوتاهی او به سختی از دیگران قابل تشخیص بود.
کوتاهی زمان
کوتاه بودن کتاب باعث تند خواندن آن می شود.
کمبود پول وجود نداشت.
کوتاهی او با مردم تصور بدی ایجاد کرد.
The disease may cause sweating, nausea, vomiting, and shortness of breath (= difficulties in breathing).
این بیماری ممکن است باعث تعریق، حالت تهوع، استفراغ و تنگی نفس (= مشکل در تنفس) شود.
smallness
کوچکی
squatness
چمباتمه زدن
diminutiveness
کوچک بودن
littleness
تنبیه
petiteness
دیوونگی
puniness
ریز بودن
dinkiness
بی حوصلگی
smallishness
اندازه کوچک
tininess
ظرافت
dumpiness
اتمی
باریکی
fineness
فشردگی
slightness
بی نهایت کوچکی
atomity
ناچیز بودن
narrowness
ریزه کاری
compactness
اختصار
infinitesimalness
scantiness
minuteness
brevity
lengthiness
طولانی بودن
طول
tallness
بلندی