word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
تکه نازک کوچکی که از چیزی به شدت پاره یا بریده می شود
-
بریدن یا پاره کردن چیزی به قطعات کوچک نازک
-
برای قرار دادن یک سند در خردکن
-
برای بریدن اسناد به قطعات کوچک به طوری که کسی نتواند آنها را بخواند
-
مقدار بسیار کمی از چیزی
-
یک قطعه بسیار کوچک و نازک که از چیزی کنده شده است
-
خیلی بد پاره شده
-
badly damaged
به شدت آسیب دیده
-
بریدن یا پاره کردن چیزی تقریباً به نوارهای نازک
-
برای از بین بردن یک سند، به ویژه در یک ماشین، آن را به نوار پاره کنید
-
نابود کردن کامل چیزی
-
شکست دادن کسی در یک بازی، رقابت، انتخابات و غیره
-
انتقاد شدید از شخص یا چیزی که انجام می دهد، فکر می کند یا می گوید
-
بریدن یا پاره کردن چیزی به قطعات کوچک
-
قطعه نازک بسیار کوچکی که از چیزی بریده یا کنده شده است
-
برای بریدن یک سند به قطعات کوچک به طوری که قابل خواندن نباشد
-
چیزی جز تکه های برگ، ساقه های جویده شده و شاخه های بی حاصل وجود نداشت.
-
توسط آخرین خواهر و برادر آن را به تکه تکه خواهد شد.
-
There were noises to fear-something substantial ripped from the undercarriage and the thumping of a tire burst into shreds.
صداهایی از ترس شنیده می شد که چیزی قابل توجه از زیرشاخه پاره شده بود و کوبیدن لاستیک تکه تکه می شد.
-
نسیمی ثابت تکههایی از ابر را بر روی ماه میچرخاند.
-
پیکان را با یک قاشق چایخوری آب سرد مخلوط کرده و به همراه ریز خرد شده در شربت هم بزنید.
-
Nor were the crowd to be denied for they tore the black baize cloth to shreds in their scramble for souvenirs.
جمعیت را هم نمیتوان انکار کرد، زیرا آنها در تلاش برای یافتن سوغاتی، پارچه سیاه و سفید را پاره کردند.
-
کف کفش های پیاده روی تکه تکه می شود.
-
Its springtime for President Bill Clinton as he watches his Republican challengers rip each other to shreds.
بهار برای پرزیدنت بیل کلینتون است که رقبای جمهوریخواه خود را تماشا می کند که یکدیگر را تکه تکه می کنند.
example - مثال
-
ماهی را روی یک بستر کاهوی خرد شده سرو کنید.
-
او متهم به خرد کردن اسناد مربوط به پرونده (= گذاشتن آنها در خردکن) بود.
-
Shred the lettuce leaves finely.
برگ های کاهو را ریز خرد کنید.
-
هنوز ذره ای امید وجود دارد که می توان به توافق صلح دست یافت.
-
هیچ مدرکی برای اثبات اتهام او وجود ندارد.
-
برای تزئین بشقاب ها، تربچه ها را ریز خرد کنید.
-
وقتی پیراهنم را از ماشین لباسشویی بیرون آوردم تکه تکه شده بود.
-
بیا، به چند شلوار جین جدید نیاز داری - آن ها تکه تکه شده اند!
-
لاستیک های ماشین تکه تکه بود.
-
لباسشان تکه تکه بود.
-
به لطف طوفان، بنر اکنون تکه تکه شده بود.
-
ما نمی توانیم از آن پارچه استفاده کنیم - تکه تکه شده است.
-
این گزارش شهرت مدیر عامل را به هم ریخته است.
-
اکنون اعتبار حزب در حال ریزش است.
-
این شکست اعتماد به نفس او را زیر پا گذاشته بود.
-
شغل او اکنون در حال ریزش بود و روحیه او به شدت پایین بود.
-
با توافقی که اکنون به صورت تکه تکه شده است، ما مجبوریم به دنبال راه حل دیگری باشیم.
-
متأسفانه، آن رویا در حال حاضر تکه تکه شده است.
-
کاهو را خرد کرده و دور لبه ظرف بچینید.
-
shredded carrot/paper
هویج/کاغذ رنده شده
-
He ordered his secretary to shred important documents when government inspectors started investigating his business affairs.
او به منشی خود دستور داد که اسناد مهم را وقتی بازرسان دولتی شروع به تحقیق در مورد امور تجاری او کردند، خرد کند.
-
هر اشتباهی که مرتکب می شوند شهرت آنها را بیشتر می کند.
-
او در ماه سپتامبر گذشته در حکم اولیه خود پرونده ایالت را ریز ریز کرد.
-
غول ها دفاع رام را خرد کردند.
-
سلتیک در اولین بازی فصل، مادرول را خرد کرد.
-
همه فکر می کردند که محافظه کاران در رای گیری ها تکه تکه می شوند.
-
هر بار که چیزی منتشر می کرد، روزنامه ها او را تکه تکه می کردند.
-
رئیسم مرا به خاطر این اشتباه تکه تکه کرد.
-
مقداری کاهو را در کاسه سالاد خرد کنید.
-
او اسناد را خرد کرد تا از شر آنها خلاص شود.
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 464
synonyms - مترادف
-
بیت
-
پی گیری
-
speck
لکه. خال
-
hint
اشاره
-
crumb
خرده نان
-
دست زدن به
-
particle
ذره
-
smidgen
کوچک
-
scintilla
سوسن
-
نقطه
-
ounce
اونس
-
suspicion
سوء ظن
-
mite
کنه
-
tad
بچه
-
dab
ضربه زدن
-
scrap
باطله
-
scruple
سرکشی
-
lick
لیسیدن
-
glimmer
با روشنایی ضعیف تابیدن
-
smidgeon
smidgeon
-
مقدار کمی
-
سایه
-
splash
پاشیدن
-
sprinkling
غلات
-
اتم
-
atom
رها کردن
-
نژاد
-
spatter
یوتا
-
strain
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
iota
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
مقدار زیادی
-
کل
-
glob
کره
-
entirety
تمامیت
-
tonUS
tonUS
-
heap
پشته
-
بار
-
abundance
فراوانی
-
tonneUK
tonneUK
-
profusion
اسراف
-
plenitude
جمع
-
stack
دسته
-
تکه
-
معامله بزرگ
-
chunk
معامله خوب
-
plentitude
توده
-
مشتی
-
کوه
-
بشکه
-
fistful
کشت
-
ثروت
-
جرم
-
slew
جلد
-
قایق
-
شلاق زدن
-
lump
Warning: Undefined array key 25 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
clump
Warning: Undefined array key 26 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
raft
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
lashing
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
lashings
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589