shrunk

base info - اطلاعات اولیه

shrunk - کوچک شده است

verb - فعل

/ʃrʌŋk/

UK :

/ʃrʌŋk/

US :

family - خانواده
google image
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [shrunk] در گوگل
description - توضیح
  • the past participle of shrink


    فعل ماضی کوچک شدن

  • past participle of shrink


    فعل ماضی از کوچک شدن

  • past simple and past participle of shrink


    ماضی ساده و فعل ماضی کوچک شدن

example - مثال
synonyms - مترادف
  • contracted


    قرارداد

  • compressed


    فشرده شده است

  • condensed


    متراکم شده است

  • constricted


    منقبض

  • narrowed


    باریک شد

  • deflated


    تخلیه شده

  • concentrated


    متمرکز شده است

  • downsized


    کوچک شده است

  • shortened


    کوتاه شده است

  • shrivelledUK


    چروکیده انگلستان

  • shriveledUS


    shriveledUS

  • slimmed


    لاغر شده

  • squeezed


    فشرده شده

  • truncated


    کوتاه شده

  • withered


    پژمرده

  • disappeared


    ناپدید شد

  • grew smaller


    کوچکتر شد

  • grown smaller


    کوچکتر شود

  • became smaller


    کوچکتر ساخته شده است

  • become smaller


    پاره شد

  • got smaller


    لاغر شد

  • gotten smaller


    هدر رفت

  • made smaller


  • pared down


  • slimmed down


  • wasted away


antonyms - متضاد
  • expanded


    منبسط

  • ballooned


    بادکنک زده

  • snowballed


    گلوله برفی

  • swelled


    متورم شد

  • swoll


    تورم

  • swollen


    متورم


  • افزایش یافت

  • escalated


    تشدید شد

  • multiplied


    چند برابر

  • burgeoned


    رشد کرد

  • grew


    رشد کرده است

  • grown


    قارچ زده

  • mushroomed


    گل سرخ


  • برخاسته است

  • risen


    تکثیر شده است

  • proliferated


    بزرگ شده است

  • enlarged


    گسترش


  • بورژون شده

  • bourgeoned


    نصب شده است

  • mounted


    تمدید شده

  • extended


    استقبال مینماید

  • appreciated


    افزوده شده است

  • augmented


    جمع آوری شده

  • accumulated


    صعود کرد

  • climbed


    کلمب

  • clomb


    سرازیر شدن

  • clumb


    رونق گرفت

  • boomed


    شتاب گرفت

  • accelerated


    تقویت شده است

  • amplified


    توسعه یافته

  • developed


لغت پیشنهادی

mop

لغت پیشنهادی

overseas

لغت پیشنهادی

crushed