word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
فعالیتی که شما به عنوان شغل یا کسب و کار اصلی خود انجام می دهید تا درآمد بیشتری کسب کنید
-
خطی در کنار زمین ورزشی که نشان می دهد بازیکنان در کجا مجاز به بازی هستند
-
if you are sidelined you are unable to play in a sports game because you are injured or unable to take part in an activity because you are not as good as someone else
اگر شما کنار گذاشته شده اید، نمی توانید در یک بازی ورزشی به دلیل آسیب دیدگی بازی کنید، یا نمی توانید در یک فعالیت شرکت کنید زیرا به خوبی دیگران نیستید.
-
فعالیتی که شما به اندازه کار اصلی خود انجام می دهید
-
خطی که موقعیت طرف ناحیه ای را که در آن ورزش انجام می شود نشان می دهد
-
اگر یک بازیکن ورزشی کنار گذاشته شود از بازی یا مسابقه منع می شود و فقط می تواند تماشا کند
-
متوقف کردن کسی که در چیزی نقش فعال و مهم داشته باشد
-
فعالیتی که اهمیت کمتری نسبت به فعالیت اصلی دارد
-
(در برخی از ورزشها، بهعنوان مثال فوتبال) خطی که کنار منطقه بازی را مشخص میکند
-
برای حذف بازیکن از بازی
-
یک فعالیت تجاری که شخصی علاوه بر تجارت اصلی خود انجام می دهد
-
استفاده نمی شود یا در یک فعالیت شرکت نمی کند
-
to force someone or something into a situation in which they have less influence or importance than before
مجبور کردن کسی یا چیزی به موقعیتی که در آن نفوذ یا اهمیت کمتری نسبت به قبل داشته باشد
-
تریسی قصد داشت تجارت بذر را به عنوان یک حاشیه اداره کند، اما به زودی به شغل تمام وقت او تبدیل شد.
-
Many of these doctors offer weight-loss programs as a sideline to their regular practices of stitching up fingers and diagnosing strep throat.
بسیاری از این پزشکان برنامههای کاهش وزن را به عنوان حاشیهای برای تمرینهای منظم خود برای دوختن انگشتان و تشخیص گلودرد استرپتوکوکی ارائه میکنند.
-
در طول 25 سال فعالیت حرفه ای او، ضبط یک حاشیه برای اجرا بوده است.
-
I sometimes take wedding photographs on Saturdays -- it's a nice little sideline and it gives me a bit of extra cash.
من گاهی اوقات شنبه ها عکس عروسی می گیرم -- این یک حاشیه کوچک خوب است و مقداری پول نقد به من می دهد.
-
از سوی دیگر، نصب سیمکارتها یک حاشیه سودآور است.
-
و با چه اعتماد به نفسی مردد را از کناره ها فریب دادیم.
-
Alyssia watched from the sidelines feeling like a fish out of water watching Piers from under her lashes.
آلیسیا از کناری تماشا می کرد، احساس می کرد مثل ماهی بیرون از آب است و از زیر مژه هایش پیرس را تماشا می کند.
-
اینها را باید در مقابل خطرات در کنار ایستادن سنجید.
-
The Raiders made theirs on the sideline watching Testaverde realize that he just might be able to win this darn thing.
Raiders با تماشای Testaverde متوجه شدند که او فقط می تواند این چیز لعنتی را به دست آورد.
-
A bad tendon strain in Aldaniti's off-foreleg had to be fired and he was on the sidelines for eighteen months.
یک کشیدگی بد تاندون در ساق پای جلوی آلدانیتی باید اخراج شود و او هجده ماه در کنار زمین بود.
-
آنها به قدری در زمین به پشت پرتاب می کنند که زمین آنها به سمت حاشیه متمایل می شود.
example - مثال
-
سرگرمی او از شراب سازی به سرعت تبدیل به یک حاشیه سودآور شد.
-
مربی در کنار زمین ایستاده بود و به بازیکنان دستور می داد.
-
باید از کناری تماشا میکردم که آنها کسبوکار من را نابود کردند.
-
او انتخاب کرده است که در حاشیه بحث عمومی باقی بماند.
-
او تصمیم گرفت سرگرمی خود را به یک حاشیه پردرآمد تبدیل کند.
-
او در حال ایجاد یک حاشیه کوچک خوب در نگهداری از کودک برای دوستان است.
-
این رستوران به عنوان حاشیه ای برای کسب و کار اصلی او شروع به کار کرد.
-
جیم در یک بانک کار می کند، اما عصرها به عنوان یک برنامه جانبی، زبان فرانسه را تدریس می کند.
-
توپ فقط داخل/رو/خارج از خط کناری افتاد.
-
Johnson has been sidelined through injury.
جانسون به دلیل مصدومیت از میادین دور شده است.
-
او پس از انتقاد از این سیاست کنار گذاشته شد.
-
ژان به عنوان یک برنامه جانبی، عصرها زبان فرانسه را آموزش می دهد.
-
توپ درست خارج از خط کناری افتاد.
-
شکل. من رقصیدن را دوست ندارم، ترجیح می دهم از کناری تماشا کنم (= مستقیماً درگیر نباشم).
-
او به دلیل مصدومیت از میادین دور شد.
-
برای بسیاری از شرکت ها، تولید کالاهای با برچسب شخصی یک حاشیه نیست، بلکه یک استراتژی برای رشد است.
-
The company has been developing a sideline in closed-circuit television since buying the electronics business last year.
این شرکت از سال گذشته که تجارت الکترونیک را خریداری کرد، در حال توسعه یک حاشیه در تلویزیون مدار بسته بوده است.
-
عدم وجود محصولات جدید مصرف کنندگان را در حاشیه نگه می دارد.
-
ماندن/انتظار/نشستن در حاشیه
-
بعد از اینکه باردار شدم، احساس کردم که روسایم مرا به حاشیه می برند.
-
اگر این قانون کنار گذاشته شود، صنعت نفت بسیار ناراضی خواهد بود.
synonyms - مترادف
-
subsidiary
شرکت فرعی
-
hobby
سرگرمی
-
distraction
حواس پرتی
-
diversion
انحراف
-
recreation
تفریحی
-
شغل ثانویه
-
byproduct
محصول جانبی
-
leisure activity
فعالیت های اوقات فراغت
-
leisure pursuit
تعقیب اوقات فراغت
-
moonlighting
مهتابی
-
offshoot
انشعاب
-
pastime
شغل دوم
-
secondary occupation
اسپین آف
-
مکمل درآمد
-
spinoff
فعالیت ثانویه
-
income supplement
پروژه جانبی
-
secondary activity
رشته دوم به کمان شما
-
ورزش
-
دعوت
-
amusement
دستیابی
-
چیز
-
avocation
علاقه
-
pursuit
تنوع بخشی
-
آرامش
-
بازی
-
اسب سرگرمی
-
divertissement
فعالیت
-
relaxation
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
hobbyhorse
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
حرفه
-
کار کردن
-
vocation
وظیفه
-
نیروی کار ایالات متحده
-
کار انگلستان
-
laborUS
کار
-
labourUK
بی حوصلگی
-
سرگرمی
-
boredom
دوست نداشتن
-
نفرت
-
dislike
Warning: Undefined array key 10 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
Warning: Undefined array key 11 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589