word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
synonyms - مترادف
-
gesturing
ژست گرفتن
-
motioning
حرکت دادن
-
waving
تکان دادن
-
beckoning
اشاره کردن
-
gesticulating
ژست دادن
-
indicating
نشان می دهد
-
signing
امضا کردن
-
directing
کارگردانی
-
nodding
سر تکان دادن
-
flagging
پرچم گذاری
-
semaphoring
سمافورینگ
-
signalisingUK
سیگنالینگ انگلستان
-
signalizingUS
سیگنالینگ ایالات متحده
-
cueing
تلقین
-
winking
چشمک
-
نشان دادن به
-
pointing
نشان دادن
-
هدایت کردن
-
پانتومیمینگ
-
guiding
ساختن نشانه ها
-
pantomiming
با استفاده از زبان اشاره
-
making signs
مناقصه
-
در حال حرکت
-
دعوت کردن
-
bidding
احضار کردن
-
moving
صدا زدن
-
inviting
دلالت می کند
-
summoning
با اشاره به جهت
-
calling
-
signifying
-
antonyms - متضاد
-
سخن، گفتار