word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
تا کاری را کمتر پیچیده و در نتیجه انجام یا درک آن آسان تر کند
-
to make something less complicated and therefore easier to understand
تا چیزی کمتر پیچیده شود و در نتیجه درک آن آسان تر شود
example - مثال
-
سیستم مالیاتی ساده شده جدید
-
او سعی کرد داستان را برای مخاطبان کوچکتر ساده کند.
-
ما به دنبال راه هایی برای ساده سازی روند درخواست شهروندی ایالات متحده هستیم.
synonyms - مترادف
-
explains
توضیح می دهد
-
clarifies
روشن می کند
-
elucidates
را بیان می کند
-
expounds
راز زدایی می کند
-
explicates
نشان می دهد
-
illuminates
معماها
-
demystifies
تعبیر می کند
-
demonstrates
را نشان می دهد
-
unriddles
تفسیر می کند
-
construes
رمزگشایی می کند
-
illustrates
باز می کند
-
interprets
منتفی می کند
-
deciphers
تجزیه و تحلیل انگلستان
-
unscrambles
تجزیه و تحلیل ایالات متحده
-
disinvolves
انگلستان را محبوب می کند
-
analysesUK
ایالات متحده را محبوب می کند
-
analyzesUS
پاک می کند
-
popularisesUK
عبور می کند
-
popularizesUS
هجی می کند
-
clears up
را روشن می کند
-
gets across
شکسته شدن
-
spells out
می گذارد
-
makes clear
به جوش می آید
-
makes plain
آسان تر می کند
-
breaks down
قابل فهم می کند
-
lays out
سرراست می سازد
-
boils down
-
cleans up
-
makes easier
-
makes intelligible
-
makes straightforward