word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
منطقه بالای زمین در کدام ابرها خورشید. و غیره دیده می شود.
-
آسمان در یک حالت یا مکان خاص
-
ناحیه بالای زمین که در آن ابرها. خورشید. و ستاره ها را می توان دید.
example - مثال
-
ما می توانستیم صدها ستاره را در آسمان صاف کویر ببینیم.
-
آسمان کاملاً آبی بود - نه یک ابر در دید.
-
خورشید در آسمان بالاتر رفت.
-
طرح کلی قلعه روی تپه به وضوح در مقابل آسمان عصر مشخص شده بود.
-
آسمان با صدها آتش بازی روشن شد.
synonyms - مترادف
-
firmament
فلک
-
heavens
بهشت
-
welkin
welkin
-
آبی
-
جو
-
azure
لاجوردی
-
airspace
حریم هوایی
-
empyrean
امپریایی
-
بالا
-
skies
آسمان ها
-
stratosphere
استراتوسفر
-
ether
اتر
-
rangi
رنگی
-
sphere
کره
-
blue yonder
آبی آنطرف