word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
بریدن یا تلاش برای بریدن چیزی با خشونت با چاقو، شمشیر و غیره
-
to greatly reduce an amount price etc – used especially in newspapers and advertising
برای کاهش بسیار مقدار، قیمت و غیره - به ویژه در روزنامه ها و تبلیغات استفاده می شود
-
حرکت سریعی که با چاقو، شمشیر و غیره انجام می دهید تا کسی یا چیزی را ببرید
-
یک خط (/) که در نوشتن برای جدا کردن کلمات، اعداد یا حروف استفاده می شود
-
بریدگی باریک دراز در چیزی
-
برای کاهش بسیار مقدار، قیمت و غیره
-
برای برش با یک تیغه تیز با استفاده از یک حرکت سریع و قوی
-
کاهش بسیار زیاد چیزی، مانند پول یا شغل
-
نماد / در نوشتن برای جدا کردن حروف، اعداد یا کلمات استفاده می شود
-
به معنای یا یا برای نشان دادن اینکه چیزی دو کاربرد دارد استفاده می شود
-
یک برش طولانی و عمیق
-
حرکت سریع و طولانی برای ضربه زدن به چیزی
-
یک دهانه تزیینی در یک تکه لباس که اغلب رنگی متفاوت از آن نمایان می شود
-
عمل رفتن به توالت و ادرار کردن
-
a type of fanfiction (= stories written about TV film or book characters by their fans) in which two male characters are imagined to have a sexual relationship
نوعی فن تخیلی (= داستان هایی که طرفدارانشان درباره شخصیت های تلویزیون، فیلم یا کتاب نوشته اند) که در آن تصور می شود دو شخصیت مرد رابطه جنسی دارند.
-
برای کاهش مقدار زیادی
-
بریدن کسی یا چیزی با یک تیغه تیز در یک حرکت سریع و چرخان
-
a mark in the form of a sloping line (/) used in signs to mean not permitted and to separate numbers or words
علامتی به شکل یک خط شیبدار (/) که در علائم به معنای مجاز نیست و برای جدا کردن اعداد یا کلمات استفاده می شود.
-
کاهش زیادی در یک مقدار
-
کاهش ناگهانی تعداد یا سطح چیزی به مقدار زیاد
-
نماد (/) که برای نشان دادن محدوده ای از احتمالات یا بین دو عدد یک کسری استفاده می شود.
-
Mr Jackson said Cardow had been injured and later his face had been slashed by friends of the dead man.
آقای جکسون گفت که کاردو مجروح شده و بعداً صورتش توسط دوستان مرد کشته شده بریده شده است.
-
به فروش تابستانی ما بیایید، جایی که قیمت ها تا 75٪ کاهش یافته است.
-
برنامههای او برای کاهش 6 میلیارد پوندی بودجههای دفاعی، 100,000 بیشتر از مشاغل آنها را متحمل میشود.
-
Final Sale. All prices slashed. Everything must go!
فروش نهایی. همه قیمت ها کاهش یافت همه چیز باید بره!
-
بریتیش ایرویز بلیط هواپیما را بیش از 50 درصد کاهش داده است.
-
مچ دستش را با تیغ برید.
-
Last December he took a drugs overdose and in September slashed his wrists and groin with a smuggled razor blade.
دسامبر گذشته، او بیش از حد مواد مخدر مصرف کرد و در ماه سپتامبر مچ دست و کشاله ران خود را با یک تیغ قاچاق برید.
-
Rather than betray the others Stockdale broke a window and slashed his wrists with a jagged shard of glass.
استوکدیل به جای خیانت به دیگران، پنجره ای را شکست و مچ دستش را با یک تکه شیشه بریده برید.
-
هزینه های عمومی در دو سال گذشته کاهش یافته است.
-
خودروسازان آمریکایی در تلاش برای تحریک فروش، کاهش قیمت ها را آغاز کرده اند.
example - مثال
-
یکی لاستیک های ماشینم را بریده بود.
-
او سعی کرد با بریدن مچ دست خود را بکشد.
-
مجبور شدیم با چوب راه خود را از لابه لای درختان برش دهیم.
-
یکی از مردان با چاقو بر روی صورت او زد.
-
وحشیانه با چاقو به من ضربه زد.
-
او با شمشیر بر حریف خود ضربه زد.
-
to slash spending/prices/costs
برای کاهش هزینه ها / قیمت ها / هزینه ها
-
نیروی کار به نصف کاهش یافته است.
-
رئیس جمهور قول داده است که مالیات ها را به میزان قابل توجهی کاهش دهد.
-
خریداران برای کاهش هزینه خانه مورد نظرشان سخت چانه می زنند.
-
حقوق او ده درصد کاهش یافته است.
-
آیا می توانید مقاله خود را از 5000 کلمه به 3000 کلمه کاهش دهید؟
-
مجبور شدیم تولید را کاهش دهیم.
-
صندوق بینالمللی پول پیشبینی رشد خود را برای دهه آینده کاهش داده است.
-
رکود در تجارت خرده فروشی این شرکت را مجبور به کاهش قیمت کرده است.
-
حقوق او 20 درصد کاهش یافت.
-
تورم به نصف کاهش یافت.
-
این شرکت به طور چشمگیری پیش بینی های خود را برای سود سالانه کاهش داد.
-
این تخفیف می تواند از 15 درصد به 10 درصد کاهش یابد.
-
موزه دیشب شکسته شد و چندین تابلو بریده شد.
-
او با بریدن مچ دست خود سعی کرد خودکشی کند.
-
ما مجبور شدیم (راهمان) را از میان چمنهای طولانی بگذریم تا مسیری را باز کنیم.
-
قیمت ها 50 درصد کاهش یافته است!
-
شما اغلب بین گزینه های جایگزین، به عنوان مثال، و/یا یک خط می نویسید.
-
این اتاق به عنوان یک اتاق مطالعه اسلش اتاق مهمان عمل می کند.
-
بن ضربه ای وحشیانه به توپ زد و خوشبختانه توانست توپ را بزند.
-
لباس جدیدم آبی کمرنگ است که آستینش تیره آبی تیره است.
-
Slash focuses on the homoerotic pairing of male characters such as Captain Kirk and Mr. Spock of Star Trek.
اسلش بر جفت همواروتیک شخصیت های مرد مانند کاپیتان کرک و آقای اسپاک از Star Trek تمرکز دارد.
-
او گفت: «اسلش برای من یک داستان ایده آل است، زیرا من از شخصیت های زن بیزارم.
-
قیمت بلیط هواپیما در بیشتر مسیرهای داخلی کاهش یافته است.
-
آراوز با چاقو برس را برید.
synonyms - مترادف
-
برش
-
gash
گاز گرفتن
-
rip
پاره كردن
-
slit
شکاف
-
تکه
-
lacerate
پارگی
-
اشک
-
rend
رها کردن
-
incise
بریدن
-
hack
هک کردن
-
pierce
سوراخ کردن
-
sever
جداسازی
-
shear
برشی
-
زخم
-
injure
زخمی کردن
-
chop
تکه کردن
-
نمره
-
چاقو
-
carve
تراشیدن
-
باز کردن
-
شکافتن
-
باز کن
-
یک برش در
-
lance
نیزه
-
cleave
خراش
-
scratch
چاقو زدن
-
stab
مثله کردن
-
mutilate
پنچر شدن
-
puncture
خرد کردن
-
mangle
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
antonyms - متضاد
-
کمک
-
ترکیب کردن
-
cure
درمان
-
ثابت
-
heal
شفا دادن
-
افزایش دادن
-
بهبودی یافتن
-
mend
دوختن
-
sew
متحد کردن
-
unite
بستن
-
پیوستن
-
تعمیر
-
repair
اتصال
-
صبر کن
-
ازدواج کن
-
ضمیمه کردن
-
موافق
-
کمک کند
-
مخلوط کردن
-
sew up
پنهان شدن
-
meld
بالا آمدن
-
مسکن
-
لطفا
-
relieve
پوشش
-
خوشحال کردن
-
کنار کشیدن
-
کوک
-
پچ
-
stitch
مهر
-
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589
-
seal
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589