word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
if something is slick it is done in a skilful and attractive way and seems expensive but it often contains no important or interesting ideas
اگر چیزی نرم است، به روشی ماهرانه و جذاب انجام می شود و گران به نظر می رسد، اما اغلب حاوی ایده های مهم یا جالب نیست.
-
اگر کسی زیرک باشد، در متقاعد کردن مردم خوب است، اغلب به روشی که صادقانه به نظر نمی رسد.
-
روان و سریع انجام می شود
-
صاف و لغزنده
-
خیلی خوب یا جذاب
-
منطقه ای از نفت در سطح آب یا در جاده
-
مجلهای که روی کاغذ باکیفیت با سطح براق چاپ میشود و معمولاً تصاویر رنگی زیادی دارد
-
یک تایر ماشین صاف که برای مسابقه استفاده می شود
-
a slick person uses clever talk to persuade people to do something especially in a way that does not seem honest or sincere
یک فرد زیرک برای ترغیب افراد به انجام کاری از صحبت های هوشمندانه استفاده می کند، به خصوص به روشی که صادقانه یا صادقانه به نظر نمی رسد.
-
cleverly made and attractive but often not containing any important or interesting ideas
هوشمندانه و جذاب ساخته شده است، اما اغلب حاوی هیچ ایده مهم یا جالبی نیست
-
operating or performing skilfully and effectively without problems and without seeming to need effort
کار کردن یا اجرای ماهرانه و مؤثر، بدون مشکل و بدون نیاز به تلاش
-
ماهر و مؤثر اما نه صادقانه و صادقانه
-
صاف، مرطوب و لغزنده (= حرکت بدون سر خوردن دشوار است)
-
صاف و براق
-
an oil slick
یکلکه نفت
-
آمجله براق
-
to cause hair to be smooth and close to the head by brushing it flat often using a substance to make it stick
با برس کشیدن موها صاف و نزدیک به سر، اغلب از ماده ای برای چسباندن مو استفاده می کنند
-
کار کردن یا اجرای ماهرانه و موثر و بدون به نظر رسیدن تلاش زیاد
-
نرمی گاهی اوقات می تواند به معنای ماهرانه و موثر اما فاقد صداقت باشد
-
داشتن سطحی صاف و براق به طوری که هنگام راه رفتن یا سوار شدن روی آن تمایل به سر خوردن داشته باشید
-
تا موها صاف و براق شوند
-
something that is slick is clever or attractive to look at but may not have much real meaning or any important ideas
چیزی که نرم است، هوشمندانه یا جذاب است، اما ممکن است معنای واقعی یا ایده مهمی نداشته باشد.
-
someone who is slick has an attractive manner and is good at persuading people but may not be sincere or moral
کسی که نرم و لطیف است رفتار جذابی دارد و در متقاعد کردن مردم خوب است، اما ممکن است صمیمانه یا اخلاقی نباشد.
-
من به او اعتماد ندارم او بیش از حد نرم است.
-
همانطور که همه ما می دانیم، هر چقدر هم که یک کمپین نرم و براق باشد، هرگز چیزهای غیرقابل فروش را نمی فروشد.
-
تعویض دنده نرم و سریع است.
-
او دزدی ها، ریباندها، توپ زدن های نرم را فراموش می کند.
-
تعداد زیادی عنوان جدید، با جلدهای نرم و گرافیکی، قفسه ها را پر می کنند.
-
Printed in the shrill neons of commercial art these leering posters document the slick creeping hucksterism of contemporary life.
این پوسترهای هوشمندانه که در نئون های تیز هنر تجاری چاپ شده اند، هوسبازی شیک و خزنده زندگی معاصر را به تصویر می کشند.
-
به لطف فیلدینگ نرم اونیل، جاینتز 3-1 پیروز شد.
-
The going was steep and treacherously slick in places and Paige had all her concentration centred on staying upright.
حرکت شیب دار و در جاهایی به طرز خائنانه ای نرم بود و پیج تمام تمرکز خود را روی ایستادن قرار داده بود.
example - مثال
-
a slick advertising campaign
یک کمپین تبلیغاتی شیک
-
a slick performance
یک اجرای نرم
-
باید ارائه شیک مراسم اهدای جوایز دیشب را تحسین می کردید.
-
slick TV presenters
مجریان شیک تلویزیون
-
a slick salesman
یک فروشنده شیک
-
پاسخ او خیلی سریع، خیلی نرم بود.
-
تماشاگران از پاس های خوب تیم لذت بردند.
-
تعویض دنده نرم
-
جاده ها از باران لطیف بود.
-
Manilow gave the slick polished performance that we've come to expect.
Manilow عملکرد نرم و صیقلی را ارائه داد که ما انتظارش را داشتیم.
-
یک پاس نرم از ایوز به برینکورت، هدف را تعیین کرد.
-
این یک نوع صحبت های شیک فروش است که من به آن بی اعتماد هستم.
-
ماشین به شدت روی سطح جاده لغزید.
-
کف اتاق از خونش لطیف شده بود.
-
از روی سکان، بدنه قایق صاف، براق و سریع به نظر می رسد.
-
اتوهای صاف کننده خوب به موهای شما ظاهری صاف می بخشد.
-
موهایش را با ژل به عقب برگرداند.
-
ماز بازیکنی زیرک بود، یکی از بهترین ها در بیسبال.
-
او یک سیاستمدار زیرک بود که برای همه چیز جواب می داد.
-
جاده ها لغزنده از یخ
-
موهایش به عقب ریخته بود.
-
a slick magazine/brochure
یک مجله/بروشور شیک
-
بازاریابی شیک حزب لیبرال رأی دهندگان را متقاعد نکرده است.
-
او نرم و بامزه است، اما در زیر آن انسان است.
-
a slick salesman/politician
یک فروشنده/سیاستمدار زیرک
-
آنها به دلیل نرمی کمپین تبلیغاتی خود مورد انتقاد قرار گرفته اند.
synonyms - مترادف
-
greasy
چرب
-
slippery
لغزنده
-
slippy
یخی
-
slithery
روغنی
-
icy
صاف
-
oily
روغن کاری شده
-
لزج
-
oiled
چرب شده
-
oleaginous
صاف شده
-
slimy
صابونی
-
greased
شیشه ای
-
lubricated
روان کننده
-
slicked
مرطوب
-
soapy
براق
-
glassy
مومی
-
lubricious
جلا داده شده
-
ابریشمی
-
sleeky
لیز مانند مارماهی
-
skiddy
گلاسه
-
sleek
ساتنی
-
shiny
درخشان
-
glossy
Warning: Undefined array key 21 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
waxy
Warning: Undefined array key 22 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
polished
Warning: Undefined array key 23 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
lustrous
Warning: Undefined array key 24 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
silky
Warning: Undefined array key 25 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
slippery as an eel
Warning: Undefined array key 26 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
glacé
Warning: Undefined array key 27 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
satiny
Warning: Undefined array key 28 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
silken
Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529
-
shining
Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 529