word - لغت

smiles || لبخند می زند

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

smaɪl

UK :

smaɪl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [smiles] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Amy had a big/broad smile on her face.


    امی لبخندی درشت/ پهن بر لب داشت.

  • She has a nice smile.


    او لبخند زیبایی دارد.

  • He winked and gave me a smile.


    چشمکی زد و لبخندی به من زد.

  • It's nice to be able to bring a smile to people's faces (= make people smile).


    خوب است که بتوانی لبخند را بر چهره مردم بیاوری (= مردم را بخنداند).

  • He smiled and shook my hand.


    لبخندی زد و دستم را فشرد.

  • When he smiled at me I knew everything was all right.


    وقتی به من لبخند زد، فهمیدم همه چیز خوب است.

  • Esme's so cheerful - she's always smiling.


    اسمی خیلی شاد است - او همیشه می خندد.

  • I couldn't help smiling when I thought of how pleased she was going to be.


    وقتی به این فکر کردم که او چقدر خوشحال می شود، نمی توانستم جلوی لبخندم را بگیرم.

  • He smiled politely as Mary apologized for her drunken friends.


    در حالی که مری برای دوستان مست خود عذرخواهی می کرد، مودبانه لبخند زد.

  • He smiled to himself as he thought about his new girlfriend.


    در حالی که به دوست دختر جدیدش فکر می کرد با خودش لبخند زد.

  • He smiled the smile of a man who knew victory was within reach.


    او با لبخند مردی که می دانست پیروزی در دسترس است، لبخند زد.

  • He smiled his congratulations and left without another word.


    لبخندی زد و تبریک گفت و بدون حرف دیگری رفت.

  • Don't you worry about a thing. Everything's going to be just fine smiled Robin reassuringly.


    رابین با اطمینان خاطر لبخند زد: نگران چیزی نباش. همه چیز درست خواهد شد.

  • a big/happy/pretty smile


    یک لبخند بزرگ / شاد / زیبا

  • a smile of joy/satisfaction/amusement


    لبخند شادی / رضایت / سرگرمی

  • We exchanged smiles as we passed in the hallway.


    وقتی از راهرو رد می شدیم لبخند رد و بدل می کردیم.

  • He’s a very smiley, friendly baby.


    او کودکی بسیار خندان و دوستانه است.

  • I couldn’t help smiling.


    نتونستم جلوی لبخندم رو بگیرم

  • When he smiled at me I knew everything was OK.


    با خودش لبخند زد.

  • She smiled to herself.


    لبخندی شاد زد.

  • He smiled a happy smile.


synonyms - مترادف

  • grins


    پوزخند می زند

  • beams


    تیرها

  • twinkles


    چشمک می زند

  • simpers


    سیمپرها

  • smirks


    متاثرانه لبخند می زند

  • smiles affectedly


    لبخند گسترده ای می زند

  • smiles broadly


    با عشوه لبخند می زند

  • smiles coquettishly


    ابراز دوستی می کند

  • expresses friendliness


    خنده دار لبخند می زند

  • smiles coyly


    حساسیت ها را بیان می کند

  • expresses tendernes


    سرگرم به نظر می رسد

  • looks amused


    خوشحال به نظر می رسد

  • looks delighted


    لطافت را بیان می کند

  • expresses tenderness


    خودآگاه لبخند می زند

  • looks happy


    از گوش به گوش پوزخند می زند

  • looks pleased


    مثل گربه چشایر پوزخند می زند

  • smiles self-consciously


  • grins from ear to ear


  • grins like a Cheshire cat


antonyms - متضاد

  • cries


    گریه می کند

  • sobs


    اخم می کند

  • sulks


    غرغر می کند

  • weeps


    گریمس

  • bawls


    نفخ

  • frowns


    اخم ها

  • grimaces


    پایین می آورد

  • pouts


    درخشنده ها

  • scowls


    خیره کننده است

  • lowers


    ابرها

  • glowers


    ابروها را می بافد

  • glares


    خنجر به نظر می رسد

  • clouds up


    خشن به نظر می رسد

  • knits brows


    پیشانی شما را می بافد

  • looks daggers


    آهسته می سوزد

  • looks stern


    ظاهری کثیف می دهد

  • knits your brow


    چشم بد می دهد

  • does a slow burn


  • gives a dirty look


  • gives the evil eye