word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
the grey. black. or white mixture of gas and very small pieces of carbon that is produced when something burns.
خاکستری. سیاه یا مخلوط سفید گاز و تکه های بسیار کوچک کربن که هنگام سوختن چیزی تولید می شود.
-
با سوزاندن از بین می رود.
-
چیزی که دود میشود نمیتواند نتیجهای را که میخواستیم ایجاد کند.
-
عمل کشیدن سیگار
-
a cigarette.
یک سیگار.
-
any large city. especially London. Sydney. or Melbourne.
هر شهر بزرگ مخصوصا لندن سیدنی یا ملبورن
-
برای تنفس دود به دهان و معمولاً ریه های سیگار. لوله و غیره..
-
تولید دود در نتیجه فعالیت صنعتی یا چیزی مانند خطای الکتریکی.
-
برای حفظ گوشت ماهی. یا پنیر با استفاده از دود حاصل از سوختن چوب.
-
a cloudy gray or black mixture of air and very small pieces of carbon produced by something that is burning.
مخلوطی کدر خاکستری یا سیاه از هوا و قطعات بسیار کوچک کربن که توسط چیزی در حال سوختن تولید می شود.
-
عمل سیگار کشیدن
-
برای استنشاق دود ناشی از سوزاندن تنباکو به دهان یا ریه ها
-
برای حفظ و افزودن طعم دودی به گوشت. ماهی. یا پنیر با استفاده از دود حاصل از سوختن چوب.
-
برای تولید یا دود دادن
example - مثال
-
دود باعث سرفه ام شد.
-
به محض تشخیص دود، آلارم باید به طور خودکار خاموش شود.
-
او را از میان مه دود سیگار دیدم.
-
صدای بلندی شنیدم و بعد دود سیاه را دیدم.
-
تنفس دود سیگار دیگران برای شما مضر است.
-
این روزها افراد کمتری نسبت به گذشته سیگار می کشند.
-
به نفع ایمنی. لطفا سیگار نکشید
-
او نه مشروب مینوشد و نه سیگار میکشد و من مطمئن هستم که از همه ما بیشتر خواهد ماند.
-
او می تواند سیگار بکشد - من مشکلی با آن ندارم.
-
او روزی 40 نخ سیگار می کشید.
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
clearness
شفافیت
-
clarity
وضوح
-
limpidity
زلالی
-
limpidness
زلالی
-
cleanness
پاکیزگی
-
emptiness
پوچی
-
freshness
خنکی
-
liquid
مایع
-
جامد
-
clearness
شفافیت
-
cognizance
شناخت
-
فهم
-
انتقاد
-
belittlement
تحقیر
-
سرزنش کردن