word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
به گونه ای که به جامعه انسانی و سازمان آن یا کیفیت زندگی مردم مربوط می شود
-
in a way that relates to your position in society according to your job the amount of money you have etc
به گونه ای که به موقعیت شما در جامعه، با توجه به شغل، میزان پولی که دارید و غیره مرتبط باشد
-
in situations that involve meeting people forming relationships with them and spending time with them
در موقعیت هایی که شامل ملاقات با افراد، ایجاد روابط با آنها و گذراندن وقت با آنها می شود
-
به نحوی که با قوانین جامعه در مورد رفتار مودبانه مرتبط باشد
-
در یک موقعیت اجتماعی یا مربوط به آن
-
توسط یا مربوط به جامعه
-
در فعالیت هایی که در آن افراد برای لذت بردن از خود با هم وقت می گذرانند
-
به مردم یا جامعه به طور کلی
example - مثال
-
اصلاحات منافع اجتماعی و سیاسی به همراه خواهد داشت.
-
این نوع رفتار دیگر از نظر اجتماعی قابل قبول نیست.
-
خانواده ای که از نظر اجتماعی محروم است (= خانواده ای فقیر و از طبقه اجتماعی پایین)
-
ما در محل کار همدیگر را ملاقات می کنیم، اما هرگز به صورت اجتماعی.
-
در بریتانیا تقریباً 250 گونه مختلف زنبور وجود دارد که برخی از آنها به صورت اجتماعی در مستعمرات زندگی می کنند.
-
گوشتخواران معمولاً پستانداران پیچیده اجتماعی هستند.
-
من هرازگاهی در محل کار با او چت می کنم اما هرگز او را از نظر اجتماعی ندیده ام.
-
از نظر اجتماعی، او یک فاجعه است - او همیشه به کسی توهین می کند یا دعوا می کند.
-
از نظر اجتماعی، آنها یک شرکت عالی برای کار هستند - من هرگز در زندگی ام به این همه مهمانی نرفته ام.
-
نوشیدن الکل و رانندگی دیگر از نظر اجتماعی قابل قبول نیست.
-
آموزش خصوصی اغلب از نظر اجتماعی تفرقه افکن تلقی می شود.
-
ابتدا با هم آشنا شدیم و بعد با هم کار کردیم.
-
رفتار خاصی از نظر اجتماعی غیرقابل قبول است.
synonyms - مترادف
-
culturally
بطور فرهنگی
-
philosophically
از نظر فلسفی
-
از نظر سیاسی
-
psychologically
از نظر روانی
-
anthropologically
از نظر انسان شناسی
-
ethically
از نظر اخلاقی
-
eugenically
از نظر اصلاح نژادی
-
humanly
به صورت انسانی
antonyms - متضاد
-
شخصا
-
privately
به صورت خصوصی
-
privily
مخفیانه
-
exclusively
منحصرا
-
specially
مخصوصا
-
characteristically
مشخصه
-
individually
به طور جداگانه