word - لغت

soles || کف پا

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

səʊl

UK :

soʊl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [soles] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • My sole objective is to make the information more widely available.


    تنها هدف من این است که اطلاعات را به طور گسترده در دسترس قرار دهم.


  • تنها بازمانده این حادثه پس از شش ساعت در آب پیدا شد.

  • She has sole responsibility for the project.


    او تنها مسئولیت پروژه را بر عهده دارد.

  • I have sole charge of both children all day.


    من تمام روز مسئولیت هر دو فرزند را دارم.

  • a cut on the sole of her foot


    بریدگی در کف پایش

  • shoes with rubber soles


    کفش با کف لاستیکی

  • lemon sole


    کف لیمو

  • Dover sole


    کفی دوور

  • She is the sole survivor of the accident.


    او تنها بازمانده این حادثه است.

  • The team moved into sole possession of first place.


    این تیم به تنهایی جایگاه اول را در اختیار داشت.

  • These industries aren’t solely responsible for hazardous wastes.


    این صنایع تنها مسئول پسماندهای خطرناک نیستند.

  • shoes with leather/rubber soles


    کفش با زیره چرم/لاستیک

  • Investment trusts are companies whose sole business is investing.


    تراست های سرمایه گذاری شرکت هایی هستند که تنها تجارت آنها سرمایه گذاری است.

  • A company which has a sole director is required to have another person as its company secretary.


    شرکتی که مدیر انحصاری دارد موظف است شخص دیگری را به عنوان منشی شرکت داشته باشد.

  • The deal makes the bank the company's sole agent in the region.


    این معامله بانک را به عنوان نماینده انحصاری شرکت در منطقه تبدیل می کند.

  • The University is North America's sole supplier of an antibiotic to treat tuberculosis.


    این دانشگاه تنها تامین کننده آنتی بیوتیک در آمریکای شمالی برای درمان سل است.

  • UK employers are far too powerful to accept sole responsibility for employees' pensions.


    کارفرمایان بریتانیا بسیار قدرتمندتر از آن هستند که مسئولیت حقوق بازنشستگی کارکنان را بپذیرند.

synonyms - مترادف

  • pads


    پدها

  • paws


    پنجه ها

  • feet


    پا

antonyms - متضاد