word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
تنها بودن تنها
-
با کسی دیگر به اشتراک گذاشته نمی شود
-
the bottom part of the foot that touches the ground when you stand or walk or the bottom part of a shoe that touches the ground usually not including the heel
قسمت پایین پا که هنگام ایستادن یا راه رفتن با زمین تماس می گیرد یا قسمت پایین کفشی که زمین را لمس می کند، معمولاً شامل پاشنه نمی شود.
-
یکی از تعدادی ماهی های صاف و گرد که به عنوان غذا خورده می شود
-
برای گذاشتن کفی نو روی کفش
-
تنها بودن؛ تنها
-
Sole نیز به معنای تعلق به یک فرد یا گروه است
-
the bottom part of a foot which touches the ground when you stand or walk or the front part of the bottom of a shoe
قسمت پایین پا که هنگام ایستادن یا راه رفتن زمین را لمس می کند یا قسمت جلویی کف کفش
-
ماهی صاف و گردی که به عنوان غذا خورده می شود
-
تنها بودن
example - مثال
-
تنها هدف من این است که اطلاعات را به طور گسترده در دسترس قرار دهم.
-
تنها بازمانده این حادثه پس از شش ساعت در آب پیدا شد.
-
She has sole responsibility for the project.
او تنها مسئولیت پروژه را بر عهده دارد.
-
من تمام روز مسئولیت هر دو فرزند را دارم.
-
بریدگی در کف پایش
-
shoes with rubber soles
کفش با کف لاستیکی
-
lemon sole
کف لیمو
-
Dover sole
کفی دوور
-
او تنها بازمانده این حادثه است.
-
این تیم به تنهایی جایگاه اول را در اختیار داشت.
-
These industries aren’t solely responsible for hazardous wastes.
این صنایع تنها مسئول پسماندهای خطرناک نیستند.
-
shoes with leather/rubber soles
کفش با زیره چرم/لاستیک
-
Investment trusts are companies whose sole business is investing.
تراست های سرمایه گذاری شرکت هایی هستند که تنها تجارت آنها سرمایه گذاری است.
-
شرکتی که مدیر انحصاری دارد موظف است شخص دیگری را به عنوان منشی شرکت داشته باشد.
-
این معامله بانک را به عنوان نماینده انحصاری شرکت در منطقه تبدیل می کند.
-
این دانشگاه تنها تامین کننده آنتی بیوتیک در آمریکای شمالی برای درمان سل است.
-
کارفرمایان بریتانیا بسیار قدرتمندتر از آن هستند که مسئولیت حقوق بازنشستگی کارکنان را بپذیرند.
synonyms - مترادف
-
pads
پدها
-
paws
پنجه ها
-
feet
پا