word - لغت

spawn || تخمریزی

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

/spɔːn/

UK :

/spɔːn/

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [spawn] در گوگل

description - توضیح

example - مثال


  • آلبوم گروه مجموعه ای از تک آهنگ های موفق را ایجاد کرد.

  • He looked at me as if I was a spawn of Satan because I was smoking a cigarette.


    او طوری به من نگاه کرد که انگار یک تخم شیطان هستم زیرا سیگار می کشیدم.


  • آزادی اقتصادی جدید صدها کسب و کار کوچک جدید ایجاد کرده است.

  • Her death spawned countless films and books.


    مرگ او باعث تولید فیلم ها و کتاب های بی شماری شد.

  • The frogs haven't spawned yet.


    قورباغه ها هنوز تخم ریزی نکرده اند.

  • Salmon swim up rivers and streams to spawn.


    ماهی قزل آلا برای تخم ریزی از رودخانه ها و نهرها شنا می کند.

  • fig. Generous loans have spawned hundreds of small businesses (= caused them to be started).


    شکل. وام های سخاوتمندانه صدها کسب و کار کوچک را ایجاد کرده است (= باعث راه اندازی آنها شده است).

  • Deregulation has also spawned three mobile-phone operators and five internet providers.


    مقررات زدایی همچنین باعث ایجاد سه اپراتور تلفن همراه و پنج ارائه دهنده اینترنت شده است.

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد


  • از بین رفتن


  • کشتن


  • متوقف کردن


  • جلوگیری کردن

  • halt


    مکث

  • hinder


    مانع شود

  • ruin


    خراب کردن

  • discourage


    دلسرد کردن

  • curb


    محدود کردن


  • شکست

  • avert


    جلوگیری کند


  • تمام کردن

  • inhibit


    مهار کند

  • restrain


    مهار کردن


  • از دست دادن


  • نزول کردن


  • نتیجه


  • اجتناب کردن

  • suppress


    سرکوب کردن

  • obstruct


    مانع

  • neglect


    بی توجهی


  • پایان


  • رد کردن


  • دستگیری

  • impede


    مسدود کردن


  • ممنوع کرده است

  • prohibit


    منصرف کردن

  • dissuade


    مقابله کند

  • counteract


    بازداشتن

  • deter



    Warning: Undefined array key 29 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589



  • Warning: Undefined array key 30 in /home/iddqdir/public_html/wp-content/themes/hvar_theme/themplates/single.php on line 589