word - لغت

speaks || صحبت می کند

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

spiːk

UK :

spiːk

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [speaks] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Would you mind speaking more slowly please?


    آیا می خواهید آهسته تر صحبت کنید، لطفا؟

  • Can I speak to Dan please?


    میتونم با دن صحبت کنم لطفا؟

  • Can I speak with Scott please?


    میتونم با اسکات صحبت کنم لطفا؟

  • Speaking. (= This is Scott.)


    صحبت كردن. (= این اسکات است.)

  • If he tells Julie what I said, I'll never speak to him again.


    اگر به جولی بگوید من چه گفتم، دیگر با او صحبت نخواهم کرد.

  • She spoke of her sadness over her father's death.


    او از ناراحتی خود از مرگ پدرش گفت.

  • She speaks very highly of (= says good things about) the new director.


    او از (= چیزهای خوبی در مورد) کارگردان جدید صحبت می کند.

  • I can certainly come but I can't speak for my wife (= I can't tell you whether she can or not).


    من مطمئناً می توانم بیایم اما نمی توانم به جای همسرم صحبت کنم (= نمی توانم به شما بگویم که او می تواند یا نه).

  • Who is going to speak for (= represent in a court of law) the accused?


    چه کسی قرار است به جای (= وکالت در دادگاه حقوقی) متهم صحبت کند؟

  • He's old enough to speak for himself (= to say what he thinks).


    او آنقدر بزرگ است که برای خودش حرف بزند (= آنچه می اندیشد بگوید).

  • I went with Ava - speaking of (= on the subject of) Ava, have you seen her new haircut?


    من با آوا رفتم - صحبت از (= در مورد) آوا، آیا مدل موی جدید او را دیده اید؟

  • We've been invited to Rachel and Jamie's wedding - speaking of which did you know that they're moving to New York?


    ما به عروسی ریچل و جیمی دعوت شده‌ایم، آیا می‌دانستید که آنها به نیویورک می‌روند؟

  • Speaking as (= with my experience as) a mother of four I can tell you that children are exhausting.


    به عنوان (= با تجربه من به عنوان) یک مادر چهار فرزند، می توانم به شما بگویم که بچه ها خسته کننده هستند.

  • Sue speaks with an American accent.


    سو با لهجه آمریکایی صحبت می کند.

  • Why are you speaking in a whisper (= very quietly)?


    چرا با زمزمه (= خیلی آرام) صحبت می کنید؟

  • For five whole minutes, neither of them spoke a word (= they both said nothing).


    پنج دقیقه تمام هیچ یک از آنها یک کلمه صحبت نکردند (= هر دو چیزی نگفتند).

  • Historically speaking, the island is of great interest.


    از نظر تاریخی، این جزیره بسیار مورد توجه است.

  • Generally speaking, it's a good school.


    به طور کلی، مدرسه خوبی است.

  • Strictly speaking (= if I behave according to the rules), I should report it to the police.


    به طور دقیق (= اگر طبق قوانین رفتار کنم) باید آن را به پلیس گزارش کنم.

  • The manager promised that she would speak to the person responsible.


    مدیر قول داد که با مسئول صحبت کند.

  • He speaks fluent French.


    او به زبان فرانسه روان صحبت می کند.

  • How many foreign languages do you speak?


    به چند زبان خارجی صحبت می کنید؟

  • I couldn't speak a word of (= I did not know any) Spanish when I got there.


    وقتی به آنجا رسیدم نمی‌توانستم حتی یک کلمه اسپانیایی (= هیچ نمی‌دانستم) صحبت کنم.

  • I couldn't figure out what language they were speaking.


    نمی توانستم بفهمم به چه زبانی صحبت می کنند.

  • Who is speaking in the debate tonight?


    چه کسی در مناظره امشب صحبت می کند؟

  • The Queen speaks to the nation on television every Christmas.


    ملکه هر کریسمس از طریق تلویزیون با ملت صحبت می کند.

  • Janet is speaking for the motion (= trying to persuade the people listening that the idea is good) and Peter is speaking against (it) (= trying to persuade them that it is bad).


    جانت برای حرکت صحبت می کند (= سعی می کند مردمی را که گوش می دهند متقاعد کند که این ایده خوب است) و پیتر در برابر (آن) صحبت می کند (= تلاش می کند آنها را متقاعد کند که این ایده بد است).

  • She was silent but her eyes spoke her real feelings for him.


    او ساکت بود، اما چشمانش احساسات واقعی او را نسبت به او نشان می داد.

  • The whole robbery spoke of (= made it seem that there had been) inside knowledge on the part of the criminals.


    کل دزدی از (= به نظر می رسید که) علم درونی از جانب مجرمان صحبت می کرد.

  • computer-speak


    کامپیوتر صحبت کردن

  • marketing-speak


    بازاریابی صحبت کنید

synonyms - مترادف

  • says


    می گوید

  • declares


    اعلام می کند

  • pronounces


    تلفظ می کند

  • states


    ایالت ها

  • utters


    بیان می کند

  • voices


    صداها

  • exclaims


    فریاد می زند

  • remarks


    ملاحظات

  • announces


    اشاره می کند

  • mentions


    را مطرح می کند

  • puts forth


    مربوط می شود

  • relates


    گزارش ها

  • reports


    پاسخ می دهد

  • responds


    اضافه می کند

  • adds


    با بیرون می آید

  • answers


    نظرات

  • comes out with


    گریه می کند

  • comments


    فلپ ها

  • cries


    گاب ها

  • flaps


    می بخشد

  • gabs


    صدا می دهد

  • gives away


    زمزمه می کند

  • gives voice


    اسپیل می کند

  • mumbles


    یاکس

  • replies


    سکوت را می شکند

  • spiels


    دهان ها

  • yaks


    غر می زند

  • breaks silence


  • enounces


  • mouths


  • mutters


antonyms - متضاد

  • keeps quiet


    ساکت می ماند

  • quietens down


    آرام می شود

  • quiets down


    ساکت می شود

  • says nothing


    چیزی نمی گوید

  • buttons up


    دکمه های بالا

  • clams up


    صدف می کند

  • falls silent


    مادر را نگه می دارد

  • keeps mum


    گوش می دهد

  • listens


    لوله ها پایین

  • pipes down


    یک جوراب در آن می گذارد

  • puts a sock in it


    آن را می بندد

  • shuts it


    خفه می شود

  • shuts up


    صحبت را متوقف می کند

  • stops talking


    کمربندها

  • belts up