spreading
spreading - در حال گسترش
N/A - N/A
UK :
US :
برای پوشاندن یا رسیدن به یک منطقه وسیع تر یا در حال افزایش، یا کاری برای انجام این کار
برای تأثیرگذاری بیشتر و بیشتر بر مکان ها، افراد یا چیزها، یا وادار کردن چیزی به این کار
در مکان های مختلف وجود داشته باشد
برای باز کردن چیزی که تا شده است یا چیزی را صاف می کند، به طوری که منطقه بزرگ تری را پوشش می دهد
دست ها، پاها، انگشتان دست یا پاها را تا حد امکان از یکدیگر دور کنید
مرتب کردن یا قرار دادن اشیا در سراسر یک سطح، معمولاً در یک لایه نازک یا با فاصله بین آنها
گفتن چیزی به خیلی ها یا گفتن به خیلی ها
تقسیم کردن چیزی بین چند یا چند نفر
to put a soft substance on a surface and make it cover it or to be able to be put on a surface in this way
گذاشتن یک ماده نرم روی سطح و پوشاندن آن یا اینکه بتوان به این ترتیب روی سطحی قرار داد
برای پوشش یک منطقه بزرگ
(از لبخند) ظاهر شدن بر چهره کسی، تا زمانی که تبسمی درشت باشد
the development or growth of something so that it covers a larger area or affects a larger number of people
توسعه یا رشد چیزی به گونه ای که منطقه وسیع تری را پوشش دهد یا بر تعداد بیشتری از مردم تأثیر بگذارد
عمل انتشار دانش، اطلاعات و غیره به افراد بیشتر و بیشتر
منطقه یا محدوده تحت پوشش چیزی
یک مقاله یا آگهی بزرگ که یک یا چند صفحه در یک روزنامه یا مجله را پوشش می دهد
یک غذای نرم برای گذاشتن روی نان و بیسکویت
آ مزرعه یا دیگر مساحت وسیعی از زمین یا آب
یک وعده غذایی مخصوصاً برای یک موقعیت خاص با تعداد زیادی غذاهای مختلف که روی یک میز چیده شده است
تفاوت بین دو مقدار، مانند دو قیمت یا نرخ بهره
پوشاندن یا پوشاندن چیزی روی یک شی یا ناحیه ای
از مکانی به مکان دیگر حرکت کردن یا باعث جابهجایی یا انتقال چیزی
فرآیند حرکت برای پوشش دادن یک منطقه بزرگتر یا تحت تاثیر قرار دادن تعداد بیشتری از مردم
اسپرد پوششی برای تخت است.
اسپرد نیز غذای نرمی است که روی نان یا غذای دیگر گذاشته می شود
اسپرد نیز یک وعده غذایی است، به ویژه. یکی با تعداد زیادی غذاهای مختلف که روی یک میز چیده شده است
the difference between a trader’s buying price and selling price for particular shares, currencies, etc.
تفاوت بین قیمت خرید معامله گر و قیمت فروش برای سهام، ارزها و غیره خاص.
the difference between two interest rates
تفاوت بین دو نرخ بهره
تعدادی چیز یا افراد مختلف
افزایش تأثیر یا تأثیر، به طوری که چیزی بر افراد یا مکان های بیشتری تأثیر می گذارد
مناطق مختلف یا تعداد افرادی که تحت تأثیر چیزی قرار می گیرند
an advertisement or article in a newspaper or magazine that covers two pages that are opposite each other
یک آگهی یا مقاله در یک روزنامه یا مجله که دو صفحه در مقابل یکدیگر را پوشش می دهد
آتش به دلیل وزش باد شدید به سرعت گسترش یافت.
این سرطان به عنوان سرطان کبد شروع شد اما به سایر نواحی بدن سرایت کرد.
Student artwork can't cover more than 20% of a wall because it could help spread a fire into the ceiling.
آثار هنری دانشجویی نمی توانند بیش از 20 درصد دیوار را بپوشانند زیرا می توانند به گسترش آتش در سقف کمک کنند.
نارضایتی در میان رده های پایین تر به سرعت در حال گسترش بود.
اگر به بیماری اجازه گسترش داده شود، ویرانی گسترده ایجاد خواهد کرد.
این ویروس از طریق تماس با خون و سایر مایعات بدن منتقل می شود.
آنها در این صورت آزاد خواهند بود که اراده خود را تحمیل کنند و ایدئولوژی توتالیتر خود را گسترش دهند.
این تعدیل ها در سراسر صنعت بانکداری و ساختمان پخش می شود.
Between 125 and 200 metric tons of plutonium are spread throughout the country at various facilities.
بین 125 تا 200 متریک تن پلوتونیوم در سراسر کشور در تأسیسات مختلف پخش می شود.
سجاده پیک نیک را روی زمین پهن کردیم و نشستیم تا غذا بخوریم.
طاووس بال هایش را باز کرد.
To keep each grain of rice separate spread a wet cloth over the cooked rice vessel and cover it with a plate for 10 minutes.
برای جدا نگه داشتن هر دانه برنج، یک پارچه مرطوب روی ظرف برنج پخته شده پهن کنید و به مدت 10 دقیقه روی آن را با یک بشقاب بپوشانید.
دستانش را در یک حرکت بزرگ باز کرد.
پای خود را خم کنید و انگشتان پا را کاملا باز کنید.
او کاغذها را روی یک میز بزرگ در اتاق کنفرانس پخش کرد.
او دانه های قهوه را روی یک ورقه پلاستیکی پخش کرد تا در آفتاب خشک شود.
Are you spreading gossip/rumours again?
آیا دوباره شایعات/شایعات پخش می کنید؟
He said a challenger needs campaign cash to spread the message about why an incumbent needs to be replaced.
او گفت که یک رقیب به پول نقد مبارزات انتخاباتی نیاز دارد تا این پیام را در مورد اینکه چرا یک مقام فعلی باید جایگزین شود، منتشر کند.
شایعات مانند آتش گسترده شد.
اگر کار را بین خود پخش کنیم چندان بد به نظر نمی رسد.
من می توانستم پول را بین 15 نوه ام تقسیم کنم.
نان تستش را با یک لایه ضخیم کره پخش کرد./روی نان تست یک لایه ضخیم کره زد.
این نوع خاصی از کره است که حتی در زمان سرد به راحتی پخش می شود.
کیک خوب و سفید است و به خوبی پخش می شود.
حومه شهر برای کیلومترها به دو طرف شهر گسترش یافته است.
کم کم لبخندی روی صورتش پخش شد.
وقتی سر گرین بالا آمد، پوزخند بزرگی روی صورتش پخش شد.
شیوع این بیماری در چند سال اخیر نگران کننده بوده است.
وب امکان انتشار سریع اطلاعات را فراهم می کند.
سیستم بازخورد امکان گسترش بهترین عملکرد را فراهم می کند.
در این نظرسنجی، نظرات گسترده ای در مورد ساختمان جدید پیشنهادی وجود داشت.
suppressed
سرکوب