word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
یک برنامه کامپیوتری که می تواند اطلاعات مالی را نشان دهد و محاسبه کند
-
سندی که شامل ردیف ها و ستون هایی از اعداد است که می توان از آنها برای محاسبه چیزی استفاده کرد
-
a computer program that can show rows of figures and perform calculations with them. Spreadsheets are often used to work out sales taxes, profits, and other financial information
یک برنامه کامپیوتری که می تواند ردیف هایی از ارقام را نشان دهد و با آنها محاسبات را انجام دهد. صفحات گسترده اغلب برای بررسی فروش، مالیات، سود و سایر اطلاعات مالی استفاده می شود
-
an electronic document in which information is arranged in rows and columns, and can be used to do financial calculations and plans
یک سند الکترونیکی که در آن اطلاعات به صورت سطر و ستون مرتب شده و می توان از آن برای انجام محاسبات و برنامه های مالی استفاده کرد.
-
a piece of computer software used for showing rows and columns of numbers or other data and for doing calculations with this data
یک قطعه نرم افزار کامپیوتری که برای نمایش سطرها و ستون های اعداد یا داده های دیگر و برای انجام محاسبات با این داده ها استفاده می شود.
-
حتی صفحهگستردهای که محاسبات زیادی انجام میدهد فقط حدود 25 درصد یا بیشتر سرعت خواهد داشت.
-
You can usually find your way around any spreadsheet if you are familiar with the Lotus 1-2-3 commands.
اگر با دستورات Lotus 1-2-3 آشنا باشید، معمولاً می توانید راه خود را در هر صفحه گسترده پیدا کنید.
-
InConcert works by modelling business processes and tracking documents like spreadsheets, forms and graphics through each stage.
InConcert با مدلسازی فرآیندهای تجاری و ردیابی اسناد مانند صفحات گسترده، فرمها و گرافیک در هر مرحله کار میکند.
-
With Pocket Excel on the same handheld, he can access other records that he currently keeps on spreadsheets.
با Pocket Excel در همان صفحه دستی، او می تواند به سایر رکوردهایی که در حال حاضر در صفحات گسترده نگهداری می کند دسترسی داشته باشد.
-
Lotus has re-thought the spreadsheet and is showing us how this type of application will look in the future.
Lotus دوباره به صفحه گسترده فکر کرده است و به ما نشان می دهد که این نوع برنامه در آینده چگونه خواهد بود.
-
صفحه گسترده 127 در 255 سلول است و دارای سطوحی از سازگاری Lotus 1-2-3 است.
-
The spreadsheet program can produce graphics and you would like to put these graphics into your electronic publishing system.
برنامه صفحه گسترده می تواند گرافیک تولید کند و شما می خواهید این گرافیک ها را در سیستم انتشار الکترونیکی خود قرار دهید.
-
The graph provides an overall picture of the data which makes spotting trend or correlation of data in your spreadsheet.
نمودار یک تصویر کلی از داده ها را ارائه می دهد که باعث می شود روند یا همبستگی داده ها در صفحه گسترده شما ایجاد شود.
example - مثال
-
من یک صفحه گسترده برای محاسبه هزینه های خود ایجاد کردم.
-
من داده ها را در صفحه گسترده لپ تاپم وارد کردم.
-
من یک به روز رسانی هفتگی برای مدیران در یک صفحه گسترده انجام می دهم.
-
فروش در یک صفحه گسترده گزارش می شود.
-
ارقام به طور خودکار به یک صفحه گسترده وارد می شوند.
-
The information is saved in a spreadsheet format for further analysis.
اطلاعات در قالب صفحه گسترده برای تجزیه و تحلیل بیشتر ذخیره می شود.
-
صفحه گسترده ای که هزینه های جاری را نشان می دهد
-
یک صفحه گسترده با نام و آدرس همه مشتریان من
-
من صفحه گسترده ای ایجاد کرده ام که هزینه تماس را برای شرکت های تلفن مختلف فهرست می کند.
-
آیا می توان یک صفحه گسترده به روز شده با این اطلاعات اضافی دریافت کرد؟
-
اطلاعات مربوط به نمودارها را می توان در یک صفحه گسترده وارد کرد.
-
من یک صفحه گسترده برای کمک به تجزیه و تحلیل داده های فروش ایجاد کردم.
-
spreadsheet programs/software
برنامه ها/نرم افزارهای صفحه گسترده
synonyms - مترادف
-
جدول
-
database
پایگاه داده
-
worksheet
کاربرگ
-
grid
توری
-
array
آرایه
-
matrix
ماتریس
-
فهرست
-
checklist
چک لیست
-
tabulation
جدول بندی
-
ثبت نام
-
listing
فهرست کردن
-
graph
نمودار
-
گزارش
-
چارت سازمانی
-
programUS
programUS
-
programmeUK
programmeUK
-
فهرست مطالب
-
synopsis
خلاصه
-
digest
هضم
-
summary
بولتن
-
bulletin
گرافیکی
-
graphic
دستور جلسه
-
کاتالوگ انگلستان
-
catalogueUK
فایل
-
بردار
-
vector
طرح
-
کاتالوگ ایالات متحده
-
catalogUS
آشکار
-
roster
جدول زمانی
-
manifest
-
timetable
antonyms - متضاد
-
mishmash
اش شله قلمکار
-
بهم ریختگی
-
jumble
بهم ریختن
-
hodgepodge
درهم و برهم
-
hash
هش
-
hotchpotch
هوچ پاچ