word - لغت

squaring || مربع کردن

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

skweər

UK :

skwer

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [squaring] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • 10 squared equals a hundred.


    مجذور 10 برابر با صد است.

  • 42 means four squared, and equals 16.


    42 به معنای چهار مربع و برابر با 16 است.

  • He squared his shoulders and took a deep breath before diving into the pool.


    قبل از شیرجه زدن در استخر، شانه‌هایش را جمع کرد و نفس عمیقی کشید.

synonyms - مترادف

  • levelingUS


    تسطیح ایالات متحده

  • levellingUK


    سطح بندی انگلستان


  • عصر

  • balancing


    متعادل کردن

  • making equal


    برابر کردن


  • شب بیرون


antonyms - متضاد

  • beating


    كتك زدن

  • bettering


    بهتر شدن

  • exceeding


    بیش از حد

  • passing


    گذراندن

  • smashing


    درهم شکستن

  • topping


    روکش کردن

  • surpassing


    فراتر از

  • besting


    بهترین

  • eclipsing


    گرفتگی

  • overtaking


    سبقت گرفتن

  • crushing


    خرد کردن

  • defeating


    شکست دادن

  • outranking


    برتری

  • outclassing


    برتری دادن

  • trumping


    برنده شدن

  • outdoing


    پیشی گرفتن

  • outmatching


    همسان

  • outperforming


    عملکرد بهتر