word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای ایجاد صدای بلند کوتاه یا گریه ای که بلند نیست
-
برای گفتن چیزی با صدای بسیار بلند، به خصوص به این دلیل که عصبی یا هیجان زده هستید
-
برای موفقیت، برنده شدن یا قبولی در یک آزمون با مقدار بسیار کمی به طوری که فقط از شکست جلوگیری کنید
-
صدای بلند یا گریه بسیار کوتاه
-
برای ایجاد یک گریه یا صدای کوتاه و بسیار بلند
-
فقط در چیزی مانند آزمون یا مسابقه موفق شوید
-
صدای گریه یا صدای کوتاه و بسیار بلند
-
برای ایجاد صدای کوتاه و بسیار بلند یا گریه کردن
-
فقط موفق شدن برای انجام کاری
-
صدای یا گریه کوتاه و بسیار بلند
-
آیا آن صندلی شما جیرجیر می کند؟
-
یک چهارم اینچ آخر سیگارش را محکم نیشگون گرفت و آنقدر آن را مکید که صدای جیر جیر می کرد.
-
در هم جیر جیر نمی کند و همیشه آنقدر ساکت و آرام است.
-
حیلهگر چقدر جیغ میکشید، زوزه میکشید، هق هق میکشید، خشخش میکرد و قافلهی پرمویش را متورم میکرد!
-
اگر او این کار را می کرد، ممکن بود ضربه بورک به داخل جیر می زد.
-
صندلیاش با صدای بلند جیرجیر میکرد و به طرف من میچرخید.
-
کف لاستیکی کفش هایم روی زمین براق جیرجیر می کرد.
-
There has also been a miraculous rise of the Liberals from the ashes - they may just squeak past 5 percent themselves.
همچنین لیبرال ها از خاکستر به طرز معجزه آسایی برخاستند - آنها ممکن است خودشان از 5 درصد عبور کنند.
-
رای چهارم روی یک رای مورد مناقشه به صدا درآمد.
-
درب جلو تا بسته شدن صدای جیر جیر میزند و چشمها به چند ثانیه نیاز دارند تا با فضای داخلی کمنور سازگار شوند.
example - مثال
-
کفش های جدیدم جیر جیر می کنند.
-
موش فرار کرد و از ترس جیغ می کشید.
-
یکی از چرخ ها صدای جیر جیر وحشتناکی ایجاد می کند.
-
عصبی جیغ جیغی زد: «رهام کن!»
-
با گل دقیقه آخر به فینال رفتیم.
-
اقدامات کنترل اسلحه به سختی در کنگره نفوذ کرد.
-
حزب سوسیالیست با اکثریتی که تنها دو کرسی را در اختیار داشت، به اوج خود رسید.
-
موش های داخل کمد جیرجیر می کردند.
-
وقتی روی لولاهای زنگ زده اش به جلو و عقب می چرخید، در به صدا در آمد.
-
در طول امتحان جیغ کشید.
-
او با دیدن عنکبوت صدایی از ترس بیرون داد.
-
اگر یک صدای جیر جیر دیگر از تو بشنوم (= اگر چیز دیگری بگوئی)، مشکلی پیش می آید!
-
وقتی راه می رفت کفش های گران قیمتش جیرجیر می کردند.
-
تیم ما در بازی روز یکشنبه به پیروزی رسید.
-
هر بار که پا به ترمز می گذاشتم صدای جیر جیر کوچکی می شنیدم.
synonyms - مترادف
-
cheep
ارزان
-
peep
چشمک زدن
-
tweet
توییت
-
لوله
-
squeal
جیغ زدن
-
shrill
تیز
-
yelp
فریاد زدن
-
whimper
ناله
-
whine
ناله کردن
-
صدا
-
گریه کردن
-
scritch
خراش دادن
-
chirrup
صدای جیر جیر
-
twitter
توییتر
-
chirp
چهچهچه
-
pip
پیپ
-
chitter
هیتر
-
warble
تاب دار
-
trill
تریل
-
آواز خواندن
-
jargon
اصطلاحات تخصصی
-
chirr
چیر
-
whistle
سوت زدن
-
chatter
پچ پچ کردن
-
beep
بوق
-
toot
خیلی
-
tootle
tootle
-
لوله کردن
-
خارج شدن
-
رول
-
purl
خرخر کردن